اَلسَلامُ عَلَیک یا اَبا عَبدالله الحُسین

پایگاه اطلاع رسانی سرباز گمنام

اَلسَلامُ عَلَیک یا اَبا عَبدالله الحُسین

پایگاه اطلاع رسانی سرباز گمنام

اَلسَلامُ عَلَیک یا اَبا عَبدالله الحُسین

 حزبی در پی ربودن انقلاب

قدرتمندترین حزب ایرانی و تلاش برای تسلیم انقلاب در برابر کمونیسم/ حزبی در پی ربودن انقلاب

 از حزب چپ گرا و کمونیستی توده به عنوان قدرتمندترین و ذی نفود ترین حزب تاریخ معاصر ایران نام برده می شود، حزبی که تمام و کمال و در طی چهار دهه فعالیتش در پی تامین منافع اتحاد جماهیر شوروی در ایران گام بر می داشت.

گروه تاریخ فرهنگ نیوز-ابوالفضل ولایتی، دهم مهرماه 1320 را می توان یکی از روزهای سرنوشت ساز تاریخ معاصر ایران دانست، روزی که در آن شماری از روشنفکران ایرانی که پیشتر و طی سال های سپری شده فعالیت های متعددی را حوزه های مختلف سیاسی، ادبی و اجتماعی سپری نموده بودند، حزب ریشه دار توده را بنیان نهادند.

از حزب توده به عنوان سازمان یافته ترین و منسجم ترین حزب تاریخ ایران نام برده می شود، حزبی که حداقل و به گونه ای رسمی سابقه چهار دهه فعالیت را در ایران داشته و نقش موثری را در تحولات سیاسی-اجتماعی ایران معاصر ایفا نموده است.

به واقع ریشه حزب توده هم چون سایر احزاب اردوگاه چپ، فارغ از خواست های داخلی اش به بنیان گذاری اتحاد جماهیر شوروی باز می گردد، نظامی که در سال 1917 و پس از اسقاط رژیم تزارها در روسیه امروزی پا گرفته و ظاهرا با اتکا به اندیشه های کارل مارکس رژیمی توامان کمونیستی و سوسیالیستی را بنا نهادند. مهرماه 1394 مصادف است با هفتاد و چهارمین سالگرد بنیان گذاری حزب توده ایران. داوری در مورد ماهیت، اهداف و عمل کرد حزب، همواره در طول این سال ها، از جانب محافل مختلف سیاسی کشورمان صورت گرفته است، با این حال وابستگی حزب به اتحاد جماهیر شوروی امری است که مورد اتفاق همه ی صاحب نظران و حتی اعضای خود حزب قرار دارد. خسرو صدری از کادرهای سابق حزب توده ایران که سال های پایانی اش را در روسیه به سر می برده می گوید: « اقامت چند ساله ام در شوروی سابق ( پس از 1990) ، هم زمان با ایام فروپاشی آن، نهایتآ به من کمک کرد تا بتوانم به یک ارزیابی نهایی درمورد فعالیت حزبی ام نیز دست یابم. زیرا بدون شناخت شوروی، حزب را هم نمی توان شناخت.» (1)

حزب توده نیز در طول دوران فراز و فرودش ضمن توجه به فضای داخلی ایران عموما در راستای منافع اتحاد جماهیر شوروی گام برداشته و تلاش نموده تحولات داخلی ایران را در راستای سیاست های مسکو جهت دهی نماید.

اهمیت این حزب و اقداماتش در طول تاریخ قرن بیستم ما را بر آن داشت در این وجیزه به ارائه گزارشی از افکار بنیان گذاران حزب و اهداف آنان در طول سال های فعالیت شان پرداخته و به تاثیر و تاثر سیاست های حزب در شکل گیری تاریخ دوران پهلوی و ابتدای جمهوری اسلامی اشاره نماییم. گزارش فوق در غالب تصاویری توام با توضیحات لازم ارائه می گردد.

در سال 1316 گروهی از زندانیان سیاسی که بعدها به گروه 53 نفر مشهور شدند به دستور رضا شاه محاکمه و زندانی شدند. بیشتر این زندانیان گرایش‌ به نظرات ضد دینی، ضد سلطنتی و چپ‌گرا داشتند. گروه فوق را می توان تا حدودی وارثان سوسیال دموکرات هایی دانست که از اواخر دوران قاجاریه فعالیت های خود را آغاز کردند. تقی ارانی رهبری گروه فوق را بر عهده داشته و سرشناس ترین عضو گروه محسوب می شود.

این گروه که به گروه ۵۳ نفر معروف شدند متهم بودند که از مرام اشتراکی و کمونیستی پیروی می‌کنند. اعضای گروه ۵۳ نفر تا پیش از دستگیری با هم ارتباطی نداشتند و این نام پس از دستگیری به آن ها اطلاق شد. (2) آن ها عمدتاً زیر شکنجه‌های جانکاه مأموران اداره آگاهی (تأمینات) شهربانی رضا شاه قرار گرفتند و با پرونده‌هایی که برای شان ساخته شد به زندان‌های درازمدت محکوم و راهی زندان قصر شدند. دکتر ارانی که در شهریور 1282 در تبریز به دنیا آمده بود در بهمن 1318 در زندان به شکلی مشکوک درگذشت. تصویر فوق لوگوی حزب توده را نشان می دهد.

همسایگی ایران با شوروی و پیشتر با روسیه سبب شده بود که در طول دهه های ما قبل آن همواره قدرت بالای روسیه بر تحولات درونی ایرانی سایه بیافکند. دستیابی به آب های آزاد از طریق ایران بر ولع روس ها جهت نفوذ بیش از پیش در ایران افزوده بود. ریشه های حزب توده را در حزب کمونیست می توان جستجو نمود. حضور روس ها در بندرانزلی امکان خوبی برای تبلیغ فعالیت های کمونیست های ایرانی بود و آن ها بلافاصله نخستین کنگره حزب کمونیست را در ابتدای پیروزی بلشویک ها در مسکو، برگزار کردند. دراین کنگره 48 تن به نمایندگی کمونیست های ایرانی انتخاب شدند. خواسته‌های کمونیست های ایرانی تا پیش از تاسیس حزب توده به این شرح بود: «سرنگون کردن سلطه امپریالیسم بر ایران، مصادره کلیه اموال شرکت های خارجی، حق خودمختاری برای همه اقوام ایرانی، مصادره زمین های زمین داران، و مهم ترین اصل کنگره، اتحاد با جماهیر شوروی و نهضت پرولتاریای جهانی.» (3) اصولی که پس از تاسیس حزب توده نیز مدام از سوی کمونیست های ایرانی پیگیری می شد. تصویر فوق ولادمیر لنین (نفر وسط) رهبر انقلابیون اکتبر 1917 روسیه و  بنیان گذار اتحاد جماهیر شوروی را در کنار تروتسکی و  لو کامنف نشان می دهد.

با خروج رضا شاه از ایران در خلال جنگ جهانی دوم و ایجاد فضای نابسامان زمینه برای آغاز فعالیت حزب توده مهیا گشت. شاید هیچ یک از کسانی که۷۰ سال پیش این حزب را بنیان گذاشتند، گمان نمی‌بردند که این تشکل، تبدیل به گسترده‌ترین حزب سیاسی در تاریخ معاصر ایران شود و در مقاطع تاریخی حساس ایران، چنین نقش بارزی را ایفا کند.گستردگی و نفوذ حزب توده در آغاز حیات خود آن را به جدی‌ترین نمونه فعالیت جمعی سیاسی در ایران تبدیل کرد. تصویر فوق نمایی از شماری از رهبران و بنیان گذاران حزب توده را نشان می دهد. به ترتیب از راست: عبدالصمد کامبخش، ایرج اسکندری، رضا رادمنش، فریدون کشاورز، و رضا روستا.

حزب توده در آغاز دهه ۲۰ و در روزگار استثنایی آزادی‌های سیاسی در آن سال‌ها، خیلی زود جایش را در میان جوانان باز کرد. حزبی که گویی همه چیز داشت: از آرمان‌های عدالت‌جوی سوسیالیستی برای یک جهان بهتر تا دختر-پسرهای شیک‌پوش که موزیک متفاوت گوش می‌کردند و با هم می‌رقصیدند(برای جریان های سکولار و روشنفکر). با این حال و به باور کارشناسان تاریخ معاصر ایرانی بخشی از بدنه حزب فارغ از اطلاع دقیق از آرمان هایش و صرفا به جهت ظواهر حاکم بر آن به عضویت حزب توده در آمده بودند. به واقع حزب توده بعد از شهریور ۲۰ یک مقر روشنفکری بود و خیلی‌ها بدون این که کمونیست یا مارکسیست - لنینیست باشند جذب حزب توده شدند. ضمن اینکه برخی جوان‌ها از خانواده‌های مختلف ایرانی به حزب می‌رفتند چون می‌توانستند آن جا پدیده‌های ظاهرا مدرن و نوین ببینند. مجلس رقص، موسیقی، اختلاط و... موجب جذب  این افراد در خود حزب یا در کانون‌ها و انجمن‌های وابسته مانند کانون فرهنگی ایران و شوروی می شد.

اگرچه حزب در سال های اولیه تاسیس موفق به جذب گسترده دانشجویان، کارگران، روشنفکران و زنان شده بود، اما دفاع تمام قد حزب از سیاست های شوروی و مشی کمونیستی در کنار وقوع حادثه فرقه دموکرات زمینه انشعاباتی را فراهم آورد، حوادثی که به خروجی برخی افراد برجسته از حزب منجر شد. به طور نمونه احسان طبری از افراد کلیدی حزب با نوشتن مقاله‌ای در مقطع زمانی درخواست شوروی ها از ایران مبنی بر اعطای امتیاز نفت شمال این موضوع را مطرح کرد که: «اگر دولت ایران برای شرکت نفت ایران و انگلیس در جنوب ایران امتیازی قائل است، به یقین درست خواهد بود که برای همسایه شمالی (شوروی) هم در شمال کشور چنین امتیازی را در نظر بگیرد و این کار، حفظ موازنه منفی است». این سیاست هم‌سازی و هم‌راهی با سیاست شوروی که نفی منافع و مصالح ملی ایران را هدف قرار داده بود، عده‌ای از کادرهای برجسته حزب توده را به عصیان واداشت و در نتیجه انشعاب اول حزب شکل گرفت.(4)خلیل ملکی از جمله شخصیت هایی است که در اعتراض به مواضع حزب از آن خارج شده و به جریان های ملی نزدیک شد. تصویر فوق خلیل ملکی و یکی از کتب وی را نشان می دهد.

نفوذ بالای حزب در سطح سیاسی در میانه دهه بیستم شمسی هم زمان با خواست شوروی مبنی بر کسب امتیاز نفت شمال و ایجاد بحران در کردستان و آذربایجان، قوام السلطنه نخست وزیر وقت را بر آن داشت با زیرکی هرچه تمام تر و با ورود شماری از اعضای حزب در کابینه و قول اعلام اعطای امتیاز به شوروی در نفت شمال (که هرگز محقق نگشت) توانست ضربه ای بر پیکر فرقه پیشه وری در آذربایجان وارد نموده و این خطه را به میهن بازگرداند. حزب توده در آن مقطع و با همسویی با شوروی از تجزیه طلبان مستقر در آذربایجان حمایت نمود که بادریافت امتیازهایی از دولت دست از حمایت از فرقه پیشه وری کشید. احمد قوام سه توده ای به نام های ایرج اسکندری و فریدون کشاورز و یزدی را  برای حضور در دولت دعوت نمود. بنابراین حزب حتی در مقاطعی از تاریخ تجربه حضور در دولت ایران را نیز داشته است. تصویر فوق کابینه قوام السلطنه را در سال 1324 در مقابل کاخ سعد آباد نشان می دهد.

تثبیت نظام سلطنتی از اواخر دهه بیست شمسی جزو اولویت های محمد رضا شاه جوان قرار گرفت. در این میان شماری از جریان ها و احزاب با نفوذ چون ملیون و توده ای سد راه قدرت مطلق شاه قرار گرفته بودند. سوقصد ناکام بر علیه محمد رضا شاه در سال 1327 که منجر به جراحت سطحی وی گردید به یک متعصب توده ای نسبت داده شد (5) و همین امر بهانه ای برای انحلال حزب از سوی شاهنشاه قرار گرفت و حزب رسما منحل شد. شماری از مورخین در صحت این واقعه تردید داشته و برخی دستگاه شاهنشاهی را در وقوع ترور جهت تسویه حساب با جریان های سیاسی دخیل دانسته اند.

با اعلان انحلال، حزب به فعالیت مخفی روی‌آورد و بخشی دیگر از رهبران حزب جبرا به خارج از کشور رفتند. برآورد تاریخی سال های پیش از وقوع کودتای 28 مرداد نشان می دهد که حزب توده در قدرتمندترین موقعیت تاریخی خود قرار داشته است. پشتیبانان اصلی حزب توده را طبقه متوسط حقوق بگیر جامعه و همچنین طبقه کارگر شهری تشکیل می دادند. گرچه حزب، بر تمام اعضای طبقه متوسط، به طور گسترده و چشمگیر نفوذ داشت، نفوذ آن در بین مهندسان، استادان دانشگاه و دانشجویان، روشنفکران، به ویژه نویسندگان، زنان دارای تحصیلات جدید و همچنین افسران ارتش، بسیار آشکار بود.(6) در سال ۱۳۲۵ و سه سال پس از شروع فعالیت حزب در دانشکده‌ها، رئیس دانشگاه تهران به سفیر انگلیس گفته بود که «بیشتر چهارهزار دانشجوی دانشگاه، به شدت تحت تأثیر حزب توده می‌باشند.» بین سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۰ اعتصاب های موفقی به منظور اعتراض به حضور پلیس در دانشکده‌ها و اخراج دانشجویان، بهبود امکانات رفاهی و نیز پشتیبانی از مبارزه علیه انگلیس توسط دانشجویان صورت پذیرفت. مصور مجله هفتگی معروف تهران، در اواسط سال ۱۳۳۰ نوشت که ۲۵ درصد از دانشجویان، اعضای مخفی حزب توده بوده و ۵۰ درصد دیگر هوادار آنند.(7) همچنین مسئولان دانشگاه، در اواخر همان سال، هشدار می‌دادند که در نتیجه تبلیغات دبیران دبیرستان‌ها، ۷۵ درصد دانشجویان تازه‌وارد، کمونیست هستند.(8) تصویر فوق نمایی از طرفداران حزب توده را پیش از وقوع کودتای 28 مرداد در خیابان های تهران نشان می دهد.

در مقطع زمانی فوق نفوذ حزب توده در بین روشنفکران گسترده‌تر بود. افزون بر نویسندگان برجسته‌ای چون بزرگ علوی، عبدالحسین نوشین، فریدون توللی، رسول پرویزی، جلال آل‌احمد، محمد قاضی، احمد آرام و ابراهیم گلستان، که در این سازمان فعالیت می‌کردند، چندین نویسنده و شخصیت ادبی مشهور در کنار شماری از شعرا و سیاسیون نیز به ویژه در دوره پیش از ۱۳۲۶ از هواداران حزب توده و یا متاثر از آن بودند. نیما یوشیج، محمد تقی بهار، صادق هدایت، احمد شاملو، غلام حسین ساعدی و... از جمله این شخصیت ها می باشند. به گفته مجله تایمز  لندن، به سال ۱۹۴۷ (۱۳۲۶) «حزب توده در اوج قدرت خود، با استعدادترین و فرهیخته‌ترین اعضای نسل جوان ایران را جذب کرد». (9) در رابطه با چرایی این امر می بایستی بیان کرد که نوظهور بودن اندیشه ی مارکسیستی و جذابیت های موجود در آن نظیر اقدام انقلابی بر علیه رژیم های امپریالیستی و دفاع از حقوق طبقات ضعیف جامعه موجب گرایش بخش زیادی از اقشار به سوی جریان های چپ شده بود. در فضای فوق و تا سه دهه پس از آن عملا طبقات روشنفکر و مدرن تمایل بیشتری به جریان های چپ داشته اند تا جریان های لیبرال. تصویر فوق بزرگ علوی از اعضای گروه 53 نفر و  از بنیان گذاران حزب توده را در جوانی نشان می دهد. بزرگ علوی نویسنده رمان چشمهایش در سال 1376 در برلین درگذشت.

کامیابی حزب توده در بین افسران ارتش، مسئله‌ای شگفت‌انگیز بود، چرا که ارتشیان به عنوان پایه سلطنت، منزلت بالایی داشته و ایدئولوژی سلطنت‌طلبی و کمونیسم‌ستیزی در بین آنان تبلیغ می‌شد و نیز ارتباط با هرگونه حزب سیاسی، مجازات های سنگینی را می‌توانست برای آنان به همراه داشته باشد. سازمان نظامی حزب توده که در بدو تشکیل، توسط سرهنگ عزت‌الله سیامک و یک سروان پیشین ارتش به نام خسرو روزبه رهبری می‌شد، در سال ۱۳۲۹ با کمتر از ۱۰۰ عضو کار خود را آغاز کرد و در سال ۱۳۳۳، تعداد اعضای آن به بیش از ۵۰۰ تن رسید.(10) تصویر فوق خسرو روزبه از مقامات ارشد سازمان نظامی حزب توده را نشان می دهد که در دادگاه نظامی پس از کودتای 28 مرداد در حال محاکمه است.

علی‌رغم موفقیت حزب در جذب کارگران شهری و طبقه متوسط حقوق بگیر، این سازمان در جذب طبقه متوسط مرفه یا مالک و خرده‌بورژوازی بازار، از جمله تجار کوچک، مغازه‌داران، بازرگانان، صاحبان کارگاه‌ها، صنعت گران مستقل و علما و روحانیون ، به رغم تلاشش، ناموفق بود.  به واقع عموم جامعه مذهبی ایران و در راس آن ها روحانیت همواره و از زمان ورود جریان های چپ به ایران نسبت به توسعه و بسط افکار کمونیستی هشدار داده اند و گاها آن را خطرناک تر از حتی خود شاه عنوان نموده اند. آیت الله ابوالقاسم خزعلی، یکی از شاگردان آیت الله بروجردی در رابطه با فعالیت های حزب توده و برخی اتهامات منتصب به آیت الله بروجردی در رابطه با همکاری با محمد رضا شاه پهلوی در دوره حکمرانی دکتر مصدق می گوید: «در جریان وقایع مربوط به دوره نخست وزیری مصدق، موضع گیری آیت الله العظمی بروجردی ویژگی خاصی داشت. در دوره مصدق، دشمنی قوی تر از شاه یعنی حزب توده برای دین و علما وجود داشت. اگر تنها شاه وجود می داشت، ایشان تنها دشمن خود شاه می شد، یعنی در واقع شاه مثل مترسکی بود که با وجودش توده ای ها شکسته می شدند. نظر آیت الله العظمی بروجردی این بود که شاه کمی تقویت شود تا حزب توده از صحنه محو گردد. اگر حزب توده قدرت می گرفت، نه دین می ماند و نه خدا. اما شاه به دروغ نام خدا و اسلام را بر زبان می راند. این دروغ آن ها از حرف ها و شعارهای حزب توده بهتر بود. این سیاست تا زمانی که حوزه به اندازه کافی تقویت شد ادامه پیدا کرد. بعد از کودتا آیت الله العظمی بروجردی تلگراف تبریکی به شاه فرستاد و این کار نه به دلیل علاقه به شاه بلکه به سبب کینه نسبت به حزب توده بود... آقای بروجردی... به این باور رسید که شاه را کمی تقویت کنند، فقط برای برانداختن حزب توده، ایشان یا بایستی شاهد قدرت یافتن کفر و الحاد می بود و یا به ناچار برای ریشه کن ساختن کفر، ظلم و دستگاه آن به پذیرند، یعنی دفع اَفسد با فاسد...».(11) تصویر فوق آیت الله بروجردی مرجع اعلم جهان تشیع را در کنار آیت الله کاشانی نشان می دهد.

انشعاب بعدی در حزب توده مصادف شد با درگیری سیاسی و برخورد نظری در میان احزاب برادر اردوگاه سوسیالیست بر سر خط مشی اصلی و استراتژی سیاسی جنبش جهانی کمونیستی که در یک سوی آن در ابتدای امر، چین و کوبا و ویتنام و بسیاری از احزاب رادیکال انقلابی آسیا و آفریقا بودند و در سوی دیگر آن هم حزب کمونیست اتحاد شوری و اقمارش که رهبری حزب توده هم یکی از این احزاب دست‌نشانده و گوش به فرمان مسکو بود که در این جدال کاملا به آن سمت رفت. این وضع و شرایط و نیز گرایش جوانان چپ به سوی رادیکالیسم انقلابی، رهبری را منزوی کرد و شرایطی را به وجود آمد که حرکت مستقل چپ در خارج از ایران بدون اراده رهبری حزب توده ممکن شد. این بار هم رهبری در برابر دیوار اتهام بی‌عملی و دنباله‌روی از مسکو قرار گرفت و در خارج از کشور با انشعاب بسیاری از اعضا و فعالین حزب که گرایش به انقلاب کوبا و سپس چین داشتند، سازمان انقلابی حزب توده ایران به وجود آمد. با افزایش تضادها در درون حزب، سرانجام در پلنوم یازدهم حزب در بین خود رهبری هم تلاطمی ایجاد شد و احمد قاسمی، غلامحسین فروتن، احمد سغایی و بسیاری از کادرهای دیگر ، به اتهام مخالفت با رهبری حزب و پشتیبانی از جریان انقلابی و یا چین و کوبا از رهبری اخراج شدند، هرچند به آنها گفتند که برای مدتی تعلیق شده‌اند. شکاف میان جریان چپ بعدها زمینه شکل گیری گروه هایی دیگر نظیر چریک های فدایی خلق، مجاهدین خلق و .... را فراهم آورد.

در دوران جنبش ملی کردن نفت در اواخر دهه بیست شمسی که فضا برای اجماع نظر میان جریان های ملی و مذهبی در این رابطه مهیا شده بود، حزب توده با اعلام این که محمد مصدق در پی جایگزین کردن امپریالسیم نو ظهورآمریکا به جای امپریالیسم از رمق افتاده انگلیس است، تا مقطع تاریخی ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به مخالفت با او پرداخت و تنها پس از قیام سی تیر بود که به همکاری اکراه آمیز با دولت او روی آورد. در تظاهرات 30 تیر روزنامه ها و اعلامیه های حزب مکرر منتشر شد، آنان مردم را به تظاهرات دعوت می نمودند. دبیران حزب با توجه به تعدد افسران حزب در ارتش از وقایع آگاه می شدند. در جریان کودتای 25 مرداد، نورالدین کیانوری مدعی است که با مشارکت فعال ما کودتا عقیم ماند.

شکاف میان جریان ملی و مذهبی نهایتا منجر به وقوع کودتا از سوی سرلشکر فضل الله زاهدی گشت، کودتایی که ضمن خلع دکتر مصدق از قدرت موجب روی بازگشت محمدرضا پهلوی را فراهم آورد. کارشناسان ایرانی هم چنان و با وجود گذشت ده ها سال از آن واقع خطیر نسبت به نقش حزب توده در آن مقطع ابهام دارند. به باور بسیاری از کارشناسان، حزب توده با توجه به قدرت سازمانی و نفوذ در ارتش و با وجود مخالفت های مکررش با آمریکا و شاه می توانست مانع از وقوع کودتا گردد ولی از هر گونه اقدامی در این باره امتناع ورزید. برخی بر این باورند مرگ ژوزف استالین رهبر ذی نفوذ اتحاد جماهیر شوروی پیش از وقوع کودتا عملا موجب سردرگمی حزب در اتخاذ تصمیم شده است. تصویر فوق شعبان جعفری موسوم به شعبان بی مخ را در روز 28 مرداد نشان می دهد، وی سرکردگی اوباش تهران را در خلع مصدق و در حمایت از محمد رضا شاه عهده دار بود.

پس از کودتای ۲۸ مرداد و افشای سازمان افسری حزب توده، حزب با سرکوب گسترده‌ای از سوی حکومت روبرو شد و صدها افسر ارتش ایران به دلیل عضویت در این حزب به اعدام، زندان و تبعید محکوم شدند. گفته می شود که فارغ از سازمان نظامی حزب و نفوذش در ارتش, عملا محمد رضا پهلوی پس از کودتای 28 مرداد با برپایی دیکتاتوری تام در پی حذف فیزیکی تمامی مخالفینش از جمله حزب توده بوده است. تصویر فوق از راست به چپ به ترتیب: مرتضی کیوان، سرهنگ مبشری، سروان افروخته، سروان مدنی، سرهنگ سیامک را نشان می دهد از افسران وفادار به حزب توده را نشان می دهد که پس از کودتای 28 مرداد محکمه ای نظامی به جوخه های اعدام سپرده شدند.

با وجود سرکوب گسترده حزب، شماری از رهبران توده ای موفق به فرار از دست رژیم شدند.  نورالدین کیانوری و دکتر جودت از جمله سران حزب بودند که موفق به فرار به مسکو شدند.از این پس فعالیت های حزب به دلیل اختناق وضع شده توسط رژیم پهلوی در خارج از کشور صورت گرفت. هم پیمانی محمد رضا شاه پهلوی با ایالات متحده و تلاش برای مهار کمونیسم در منطقه عملا دست محمد رضا شاه را در سرکوب بیش از پیش مخالفینش من جمله توده ای ها باز گذارده بود. حزب توده، هر چند هرگونه نقش و حضور در حیات سیاسی قانونی در ایران را در سال های پس از وقوع کودتای 28 مرداد از دست داد، مع‌هذا به عنوان یک جریان فکری به موجودیت خود ادامه داد، بنحوی که می‌توان فرهنگ لائیک را که در دهه ۱۳۴۰ در ایران شکل گرفت برآیند کنش متقابل فرهنگ غربی و مارکسیستی، در سیمای سخنگویان ایرانی آن، ارزیابی کنیم. این تأثیر به ویژه از طریق روشنفکرانی که در دهه ۱۳۲۰ در مکتب فکری و مطبوعاتی حزب توده پرورش یافتند در دهه ۱۳۴۰، و در نهادهای فرهنگی کشور اعمال شد. تصویر فوق شمایی از رهبران نظامی حزب در ارتش را نشان می دهد که توسط رژیم پهلوی محکوم به اعدام شدند.

 

با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و اسقاط رژیم پهلوی به رهبری امام خمینی (ره) و پشتیبانی ملت، حزب توده نیز هم چون برخی احزاب دیگر جهت سهم خواهی وارد گود سیاست شد. حزب توده با پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت خود را با وعده وفاداری به آرمان های انقلاب رسما آغاز کرد ولی در عمل نشان داد که قصد وفاداری ندارد. حزب توده فعالیت علنی خود را در اسفند 1357 توسط آن عده از اعضای حزب که در داخل کشور بودند از سرگرفت. روزنامه حزب با همان نام سابق خود، مردم، منتشر شد و نورالدین کیانوری در اردیبهشت 1358 به ایران بازگشت (12)، او پس از بازگشت به ایران بلافاصله در سخنانی اعلام کرد: «درباره نظام سیاسی، حزب توده ایران بلافاصله حمایت خود را از ابتکار آیت الله خمینی ، درباره اعلام جمهوری اسلامی به عنوان جانشین نظام شاهنشاهی پوسیده 2500 ساله یا 3000 ساله یا بیشتر اعلام داشت. ما این ابتکار را تأیید می کنیم و در زمینه محتوای آن به آن چه آِیت الله خمینی در تمام صحبت هایشان درباره جمهوری اسلامی گفته اند معتقدیم. یعنی، تأمین استقلال واقعی ایران، ریشه کن کردن مظاهر اقتصادی، سیاسی، و نظامی و فرهنگی امپریالیسم از ایران، تامین آزادی های دمکراتیک برای همه مردم ایران، تأمین زندگی بهتر برای همه زحمت کشان، مبارزه با استثمار و استعمار.» (13)

به واقع حزب توده از همان بدو پیروزی انقلاب و با آگاهی کامل از میزان نفوذ امام راحل و خواست اسلام خواهی ملت تلاش نمود با عدول مقطعی از برخی مواضعش، خود را هم سو با انقلاب و نظام نوپا نشان دهد. در تحلیل چرایی این امر کارشناسان معتقدند فارغ از نیات توده ای ها جهت بسط نفوذ در انقلاب اسلامی، تلاش برای از دور خارج کردن جریان های لیبرال و ملی جزو اولویت های اساسی جریان توده محسوب می شده است، از همین رو این جریان در تمامی تقابل های نظام با جریان های لیبرال، ملی و آمریکایی به شدت به حمایت از نظام می پرداخت. حمایت قاطع از اشغال لانه جاسوسی تنها نمونه ای از سیاست های حزب در مقاطع ابتدایی انقلاب می شود. به باور ایدئولوگ های حزب و با توجه به فضای دو قطبی حاکم بر جامعه بین المللی (وجود دو بلوک شرق و غرب) هرگونه رادیکال نمودن فضای کشور و مقابله با عناصر غرب گرا نهایتا منجر به غلت خوردن انقلابیون به سمت اتحاد جماهیر شوروی منجر خواهد شد. تصویر فوق احسان طبری از ایدئولوگ ها و عضو کمیته مرکزی حزب توده را نشان می دهد.

ایرج اسکندری دبیرکل حزب توده که در آستانه پیروزی انقلاب از مقام خود برکنار شد. در خاطرات خود می‌گوید که هیچ ایراد سیاسی و تشکیلاتی بر او وارد نبوده و این جابه‌جایی را شوروی‌ها به خاطر مصالح روز خود به حزب تحمیل کردند. او توضیح می‌دهد: شوروی‌ها به این نتیجه رسیده بودند که بایستی به ایران رفت. یعنی معتقد بودند که در ایران باید یک جریانی به وجود بیاید، یک جریان حزبی که خلاصه دست خودشان باشد.

 

حزب توده هم چون سایر جریان ها و احزاب در ابتدای انقلاب تلاش نمود با فعالیت گسترده زمینه جذب حداکثری را برای حزب فراهم آورد. فضای آزاد حاکم بر انقلاب ایران موجب بحث و جدل های فراوانی را میان احزاب و جریان ها فراهم آورده بود. تصویر فوق مجادله و گفتگوی احسان طبری و فرخ نگهدار از رهبران توده ای را با آیت الله مصباح یزدی و عبدالکریم سروش در مناظره ای تلوزیونی نشان می دهد. ناهمخوانی افکار حاکم بر حزب با خواست عمومی انقلابیون ازهمان ابتدا موجب جدال میان طرفین شد. بستن روزنامه مردم ارگان حزب آغازی بود برا افزایش رویارویی ها، حزب توده بلافاصله روزنامه ای با همان مضامین و به نام جرقه نو منتشر نمود.

تلاش برای کادرگیری و نفوذ در میان دانشجویان و کارگران، تاسیس پی در پی نشریه و کتب و میل به ایجاد یک هم پیمانی تحت عنوان جبهه متحد خلق میان شماری از جریان های چپ با انقلابیون عملا زمینه نگرانی برخی از رهبران انقلاب را نسبت به نفوذ توده ای ها فراهم آورده بود. وابستگی این حزب به اتحاد جماهیر شوروی و نگرانی از ربودن انقلاب را می توان در سخنان برخی انقلابیون مشاهده نمود. آیت الله خامنه ای از رهبران اولیه انقلاب در این باره می فرماید: «در یک برهه از زمان و در همان اوایل انقلاب همه چیز در تیول حزب توده بود... چنین حالتی را من و هر کسی در اوایل انقلاب حس میکرد که توده‌ای ها و جریان چپ، به خصوص حزب توده بر همه چیز مسلط بودند و اصلا حرکت انقلاب را می خواستند منحرف کنند...» (15)

سال 61 را می توان سالی سرنوشت ساز هم برای جمهوری اسلامی ایران و هم حزب توده دانست. در این سال بر میزان شکاف ها میان حزب و نظام اسلامی افزوده شده بود، تاکید حزب توده هم چوی احزاب لیبرال بر اتمام جنگ پس از فتح خرمشهر بر میزان شکاف ها افزوده بود. نورالدین کیانوری و محمدعلی عمویی پس از دیدار پرتنش شان با هاشمی رفسنجانی که بدل به آخرین ملاقات شان با رهبران بلندپایه‌ جمهوری اسلامی شد به هشیاری دریافتند که دوران "اتحاد انتقاد"، یعنی استراتژی اصلی حزب توده‌ی ایران در قبال جمهوری اسلامی، پایان گرفته است و در نبرد "که بر که" ( نبرد که بر که اصطلاحی از احسان طبری است که در توصیف جدال بین جناح های جمهوری اسلامی به کار می رفته است ) "نیرو‌های مترقی و روحانیون روشن‌اندیش" ( روحانیون مترقی و روشن اندیش نیز یکی از اصلاحات حزب توده برای نامیدن روحانیون خط امام به کار ی رفته است و در اسناد پلنوم هفدهم نیز این اصطلاح به کار برده شده است.) خط شان را به شکل کلی از توده ای ها جدا نموده اند. اکبر هاشمی رفسنجانی از رهبران اولیه انقلاب و رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در توصیف وضعیت آن مقطع در کتاب خاطراتش می گوید: «عصر مهندس جواد مادرشاهی و حبیب‌الله عسگر اولادی که برای گرفتن اطلاعات از فردی مطلع به پاکستان رفته بودند، آمدند و مطالب جالب و مفیدی که از او گرفته‌اند (درباره‌ عملکرد ک.گ.ب و حزب توده و سیاست شوروی در ایران) گزارش دادند. (16)

اردیبهشت سال 1362 سران حزب توده و تعدادی از اعضای آن در عملیات امیرالمومنین(ع) دستگیر می‌شوند. اقدامی که امام‌امت در پیام خود، آن را «موجب سرفرازی امت اسلامی» و «اعجاب و تحیر دستگاه‌های جاسوسی و اطلاعاتی سراسر جهان» معرفی می‌کنند.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای -رئیس‌جمهوری وقت- مدتی بعد در خصوص تبلیغات منفی‌ای که آن روزها علیه این عملیات انجام می‌شد، موضع گرفتند. ایشان در این زمینه فرمودند: «هر اقدامى که این ملت کرد یکى یا چند از این قدرت ها اظهار نظرى کردند و این ملت را به نحوى محکوم کردند. آن روزى که ملت ما جاسوس‌خانه‌ى امریکائیان را - که در قلب این کشور به جاسوسى و فساد مشغول بود - تسخیر کرد و بست، بلندگوهاى تبلیغاتى ما را متهم کردند که تحت تأثیر سیاست آن ابرقدرت دیگر قرار گرفتیم، حتى در داخل هم بلندگوهاى ابرقدرت امریکا این حرف را تکرار کردند. آن روزى هم که برادران جان برکف سپاه پاسداران شبکه‌ى جاسوسى حزب خیانتکاران را برمى‌چیند باز بلندگوهاى دیگرى، تبلیغات دیگرى، ما را متهم مى‌کنند که تحت تأثیر ابرقدرت غرب قرار گرفتیم. هر کار سازنده‌اى، هر عمل قاطعى که انجام بگیرد یکى از قدرت‌هاى بزرگ به نحوى در آن صدمه مى‌بینند و ما را متهم مى‌کند. بگذار متهم کند، بگذار بلندگوها بگویند، بگذار کسانى هم حرف‌هاى آنها را تکرار کنند، ما به عنوان ملت و دولت راه استقلال واقعى را ادامه خواهیم داد.» (17)

نیمه اردیبهشت ماه ۱۳۶۲ دادستانی کل انقلاب اسلامی با صدور اطلاعیه ای حزب توده ایران را منحل و به کلیه اعضا و هواداران این حزب اخطار کرد که هرچه سریع‌تر خود را به مراکز دادستانی‌های انقلاب در تهران و شهرستان‌ها معرفی کنند. این اطلاعیه یک هفته پس از آن صادر شد که نورالدین کیانوری، دبیرکل حزب توده و محمود اعتمادزاده (م. الف به‌آذین) که از اعضای رده های بالای حزب توده به شمار می‌آمدند در یک برنامه تلویزیونی ضمن اعتراف به خیانت، از جرائم، حزب توده تا آن روز ، به ویژه از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی سخن گفتند. تصویر فوق نورالدین کیانوری دبیرکل حزب توده را در یکی از میتینگ های سیاسی حزب مزبور در تهران و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نشان می دهد.

جرم حزب توده جاسوسی برای اتحاد جماهیر شوروی عنوان می شود و رهبران حزب در محاکمات خود به این امر اعتراف کردند. نورالدین کیانوری دبیرکل حزب می گوید: « ما در حالی که از جمهوری اسلامی و از قانونیت خودمان صحبت می کردیم در عین حال با تشکیل چاپ خانه مخفی و بدون مجوز قانونی دست به اعمال خلاف قانون می زدیم. ما در شرایطی که جمهوری اسلامی به خاطر حفظ موقعیت ارزی، خروج ارز را از کشور منع کرده بود، با این وجود چندین بار اقدام به خروج ارز کردیم. ما در زمانی که رزمندگان ایثارگر در جبهه های جنگ، با نثار خون خودشان از هستی می گذشتند و خون خود را فدای انقلاب می کردند، نقشه های جنگی و طرح های نظامی را به وسیله عنصرهای نفوذی سازمان نظامی حزب به شوروی ها می دادیم. سیاست ما در مورد جنگ هم همین طور بود ...» (18) تصویر فوق محمد علی عمویی نفر دوم حزب توده را پس از بازداشت و انحلال حزب توده در زندان نشان می دهد.

در خلال بازداشت رهبران و کادرهای حزب توده، عنوانی تحت نام کودتا به عنوان یکی دیگر از جرائم توده ای ها در کارنامه شان درج گردید. کیانوری در خلال اعتراف های خود اظهار داشت که حزب توده از آغاز تأسیس در ۱۳۲۰ تابه حال، ابزاری برای جاسوسی و خیانت بوده‌است.(19)هشت عضو دیگر کمیته مرکزی از جمله محمدعلی عمویی زندانی سیاسی مشهور که ۲۴ سال را در زندان حکومت پهلوی گذرانده بود، نیز در برنامه‌های بعدی بر پرده تلویزیون ظاهر شدند و به نفی خود و اعترافاتی مشابه پرداختند. در اواخر سال ۱۳۶۲، ۱۰۱ تن از متهمان در یک دادگاه ویژه نظامی که قاضی آن  آیت الله محمد ری‌شهری بود بود حضور یافتند. در میان متهمان چند فرد شاخص وجود داشت: دریادار بهرام افضلی فرمانده فاتح نیروی دریایی ایران، سرهنگ هوشنگ عطاریان فرمانده فاتح جبهه غرب و دیرتر دستیار ویژه وزارت دفاع، سرهنگ بیژن کبیری فرمانده یگان‌های کماندویی ویژه (کلاه سبزها) و فرمانده فاتح عملیات جنوب و شکستن محاصره آبادان در جنگ ایران و عراق، سرهنگ حسن آذرفراستاد دانشکده افسری، سرهنگ رحیم شمس، سرهنگ سیف‌الله غیاثوند و سرهنگ ابوالقاسم افرایی. گروهی از محکومین از جمله شاخه نظامی حزب مانند دریادار افضلی، سرهنگ عطاریان، کبیری و آذرفر، در بهمن ۱۳۶۳ اعدام شدند. تصویر فوق مریم فیروز را نشان می دهد، او دختر عبدالحسین میرزا فرمانفرما و همسر نورالدین کیانوری بود و از مؤسسان سازمان زنان حزب بود که پس از انقلاب دستگیر و روانه زندان شد مریم فیروز در اسفند ۱۳۸۶ در خانه ای که تحت نظر بود درگذشت.

کیانوری و عمویی برای یک دهه در حبس ماندند و پس از رهایی از زندان خاطرات خود را به رشته تحریر درآوردند. افراد دیگر چون شلتوکی و آوانسیان در زندان درگذشتند. مهدی پرتوی مورد عفو قرار گرفت، احسان طبری نیز که در اعترافاتش بر نفی مارکسیسم و مسلمان شدنش تاکید کرده بود، پس از گذران چندین سال به دور از خانواده خود و در انزوای کامل در زندان، در سال ۱۳۶۸ درگذشت. تصویر فوق اردشیر آوانسیان از بنیان گذاران حزب توده را نشان می دهد.

وابستگی کامل حزب توده به اتحاد جماهیر شوروی این روزها مسئله ای مورد مناقشه میان صاحب نظران تاریخی محسوب نشده و همه بر آن صحه می گذارند. متنی که در ادامه می آید نوشته ی یک صاحب نظر لیبرال در وب سایت بی بی سی فارسی و درباره ریشه های حزب توده می باشد: « تمام احزاب وابسته به "جنبش کارگری و کمونیستی" از فرمان‌ها و مصوبات "انترناسیونال سوم" (کمینترن و سپس کمینفرم) پیروی می‌کردند که از مسکو هدایت می‌شد. بنیاد ایدئولوژیک، تاکتیک‌های سیاسی و تبلیغاتی و کارپایه‌های تشکیلاتی و مبارزاتی برای تمام احزاب کمابیش مشترک بود. "اتحاد شوروی" (سابق) با پیروزی انقلاب بلشویکی و "پی‌ریزی پیروزمندانه نخستین دولت سوسیالیستی جهان" مدعی این "هژمونی" بود. ژوزف استالین، به صراحت گفته بود: "اعتقاد به انترناسیونالیسم پرولتری یعنی دفاع از دژ کمونیسم (اتحاد شوروی)". بدین سان حمایت از "کشور شوراها" وظیفه اصلی "احزاب برادر" است که آن را با شعار "همبستگی بین‌المللی" تئوریزه و توجیه می‌کنند. طبیعی است که "اتحاد شوروی‌" از احزاب کوچک‌تر، که به کمک‌های مادی و معنوی آن متکی بودند، "انتظارات" بیشتری داشت.» (20) تصویر فوق را اندک حامیان حزب متلاشی شده توده در اروپا و در هفتاد و چهارمین سال روز تاسیس آن منتشر نموده اند.

انور خامه ای تنها عضو بازمانده از گروه 53 نفر اولیه می باشد که در سال 1320 حزب توده را تشکیل دادند. وی که هم اکنون در تهران و در سن 99 سالگی به سر می برد در سال 1326 به هم تنی چند از افراد سرشناس از حزب جدا شد.  خامه ای پس از سال ها سکوت در گفتگویی که روزنامه شرق آن را منتشر کرد گفت: «بزرگ ترین ضعف حزب توده و توده ای ها این بود که هیچ آزادی عملی ای نداشتند و قوانین به شکل حکم استبدادی به همه بدنه تزریق می شد ما از آن ها می پرسیدیم اگر شوروی به ایران حمله کند تکلیف ما چیست؟ باید از چه کسی حمایت کنیم؟ آن ها در پاسخ به این سوال هم می ماندند و جوابی نداشتند.» او همچنین اشاره داشت که «خلیل ملکی یکی از تئوریسین های بزرگ مارکسیسم در ایران بود»، او همچنین با اشاره به جلال آل احمد، گفت که:«جلال را من به حزب توده آوردم. او عضو اصلی حزب بود و آدمی بسیار سیاسی بود اصلا اگر نبود که انتخابش نمی کردم.»(21)

جلال آل احمد که خود روزگاری یکی از اعضای حزب توده بود و با شناختی که از حزب به دست آورد از آن جدا شد در مورد وابستگی و ضعف حزب می نویسد: «...گرچه هم اهل حکومتی و هم مردم عادی عامی می دانستند که یک توده‌ای یعنی کسی که سیاست استالینی پشت سرش ایستاده ــ و هر دو به همین دلیل برای آن حزب اعتبار قائل بودند و عضویتش را می پذیرفتند ــ به مطبوعاتش کمک مالی می کردند ما مدام می کوشیدیم که این واقعیت افواهی را تکذیب کنیم. کوشش مدام ما این بود که بگوییم یک توده‌ای یعنی یک ایده الیست پرجوش و خروش ویک کتاب خوانده مصلح و انقلابی و آن حزب ابزار کارش، و اگر روسیه شوروی از آن دفاعکی می کند به این علت است که مادر سوسیالیسم است و ستاد زحمتکشان و همدرد همه ملل استعمارزده.»

انحلال، بازداشت و محاکمه رهبران حزب توده را می توان خط بطلانی بر تمامی احزاب چپ در ایران دانست. به واقع انحلال توده به مانند انحلال پیشین ( در زمان شاه) مجالی برای بازگشت دوباره نیافت. اکنون از حزب توده به عنوان منسجم ترین حزب تاریخ ایران تنها یک وبسایت باقی مانده که هر از گاهی اخباری را در ارتباط با حزب منتشر می نماید. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی آخرین ضربه ای بود که بر پیکر نیمه جان حزب چپ گرای توده وارد آمد. حزب توده را می توان از معدود جریان های تاریخی ایران دانست که تمام و کمال در اختیار منافع بیگانه قرار داشت و در تمامی برهه های تاریخی منافع شوروی و کمونیست ها را بر منافع ملی ایرانیان ترجیح داد و همین امر را می توان بزرگترین عامل نابودی حزب در گذر زمان دانست.

منابع:

1. نیم نگاهی به کارنامه هفتاد ساله حزب توده ایران، خسرو صدری، بی بی سی فارسی.

2. خاطرات انور خامه ای، پنجاه و سه نفر، صفحه ۲۷۰

3. سپهر ذبیح، تاریخ جنبش کمونیستی در ایران، تهران، عطایی، 1366، ص 50.

4. بی بی سی فارسی، انشعاب های حزب توده.

5. شکست شاهانه. ماروین زونیس. عباس مخبر. طرح نو. زمستان ۱۳۷۰

6. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص ۴۰۷

 7. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص ۴۰۸، ۴۰۹

 8. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص ۴۱۰

9. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص ۴۱۱ و ۴۱۲

10. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص ۴۱۳، ۴۱۴ و ۴۱۵

11. خاطرات آیت الله ابوالقاسم خزعلی، ص61ـ62.

12. سیاست و سازمان حزب توده از آغاز تا فروپاشی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1370، ص323.

13. احسان طبری، کژراهه، تهران، امیرکبیر، 1366، ص 301.

14. خاطرات ایرج اسکندری (خاطرات، ص ۳۹۴)

15. روزنامه " نامه مردم"، شماره 402، 4 خرداد ماه 1372

16. کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی ۱۳۶۱: پس از بحران. ۱۳۸۱:263

17. سخنرانی رهبر انقلاب در حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها 1362/03/07

18. خاطرات نورالدین کیانوری، تهران، ص 550.

19. نفرت بدون فرق‌گذاری در وبگاه مجله تایمز شماره دوشنبه شانزدهم مه ۱۹۸۳

20. بی بی سی فارسی. رهبران حزب توده، از سلیمان میرزا تا کیانوری.

21. نیما درد مردم داشت. روزنامه شرق. ۵ اسفند ۱۳۹۲.

  • سرباز گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی