آیا حقیقتا نام مناسبتر از برجام وجود ندارد؟
تنها دلیل مضحک تخریب قلب راکتور آب سنگین اراک توسط صالحی چه بود؟
گروه سیاسی - رجانیوز: در پی اشاره به این واقعیت آن هم فقط در یک مناظرة تلویزیونی که دکتر صالحی به عنوان یک دانشمند هستهای نمیتواند مطلع نباشد که کاربرد اصلی پلوتونیوم در جهان امروز نه ساخت تسلیحات بلکه تولید سوخت نیروگاهی بوده و حتی پلوتونیومهای مورد استفاده در کلاهکهای جنگی قدیمی نیز در حال تبدیل به سوخت مالتی اکساید برای نیروگاهها میباشد.
به گزارش رجانیوز، روز گذشته دکتر صالحی که پیشتر در حضور نمایندگان مجلس تنها کاربرد پلوتونیم در جهان را تولید تسلیحات هستهای معرفی کرده بود، این بار ضمن اعتراف به اطلاع قبلی از این که پلوتونیوم هم دقیقا مثل اورانیوم در سوخت نیروگاههای هستهای مصرف میشود، کم بودن میزان تولید پلوتونیوم توسط نیروگاه اراک را علت ضرورت تخریب آن در معاهدهی برجام معرفی کرد.
این شیوهی فرافکنی به اصطلاح کارشناسانه آقای صالحی در جلسة دیروز مجلس شورای اسلامی به زبان ساده از این قرار بود که گویا در همه جای دنیا دانشمندانی که در حال حاضر به تکنولوژی ساخت نیروگاههایی از نوع نیروگاه (به لطف معاهدهی برجام در شرف تخریب) اراک دست یافتهاند، اگر به جای ۸ کیلو پلوتونیوم در سال برای مصارف صلح آمیز نیاز به تولید مثلا ۵۰۰ کیلوگرم پلوتونیوم از اورانیوم طبیعی داشته باشند به جای احداث بیست نیروگاه مشابه، یا ده نیروگاه با قدرت بیشتر، ۶۰ سال را کنار همان یک نیروگاه منتظر تولید پلوتونیوم مورد نیاز برای مصارف صلح آمیز کشور خود باقی میمانند! - استدلالی که به رغم مضحک بودن ظاهرا تنها دلیل این عضو تیم هستهای برای ضرورت تخریب قلب راکتور آب سنگین اراک به جای حفظ آن برای تضمین عمل طرف مقابل به تعهدات خود میباشد.
نکته قابل توجه دیگر در صداقت دیروز به سبک آقای صالحی حمله به سبک سایت منتسب به آقای لاریجانی به نحوة استفادة یکی از طرفین مناظره، از بیانات دوم تیر ماه ۱۳۹۴ مقام معظم رهبری در خصوص مدت محدودیتهای قابل قبول و غیر قابل قبول برای جمهوری اسلامی ایران بود.
توضیح بیشتر این که در یک برنامه تلویزیونی ضمن آرزوی سلامت و طول عمر یکصد و بیست ساله نه فقط برای آقای صالحی که تمام اعضای تیم مذاکره کننده، در اشاره به دلایل استکباری بودن بندهای آنچه برجام نامیده شده به این فرضیة بسیار حائز اهمیت اشاره شده بود که طرف خارجی در وضع محدودیتهای ضد ایرانی، با محاسبات ریاضی مبتنی بر شاخص امید به زندگی در ایران، هر گونه تلاش عملی برای آغاز مجدد بسیاری از فعالیتهای هستهای از جمله غنی سازی (نه با مقیاس صنعتی که حتی با مقیاس فعلی موجود در کشور را)، برای ایرانیانی که هرگز به سمت ساخت تسلیحات هستهای نرفتهاند منوط به در قید حیات نبودن بزرگانی نموده است که از وجود برخی از آنها هم در تیم مذاکره کنندة فعلی و هم قبلی استفاده شده است.
این که ده سال یک عمر بوده و برای جمهوری اسلامی ایران عدم پذیرش محدودیتهای ۱۰ ساله ۱۵ ساله و یا بیشتر یکی از خطوط قرمز نظام تلقی میشود دقیقا همراه با اشاره به این جمله که "ده سال یک عمر است" در دیدار مورخ ۰۲/۰۴/۱۳۹۴ مسئولین نظام با مقام معظم رهبری این گونه منعکس گردیده بود که:
اهمّ خطوط قرمزى هم که وجود داشته اینها است که من عرض میکنم. ما یک چیزهایى را بهعنوان نقاط اصلى ذکر کردیم؛ مهمترینهایش اینها هستند؛ البتّه غیر از اینها هم چیزهایى هستند. یکى اینکه آنها اصرار دارند بر محدودیت بلندمدّت؛ ما گفتیم ما محدودیت ده سال و دوازده سال و مانند اینها را قبول نداریم؛ ده سال یک عمر است؛ همهى آنچه ما در این مدّت به دست آوردیم، در حدود ده سال طول کشیده است! بله، سابقهى هستهاى در داخل کشور بیش از اینها است که بعضى اوقات هم گفته میشود در بعضى از بیانات، لکن در آن سالهاى اوّل در واقع کارى انجام نگرفته بود؛ کار اساسى و عمده مال همین حدود ده پانزده سال اخیر است. محدودیت دهساله را ما قبول نداریم؛ ما مقدار سالهاى معینى را که مورد قبول ما است به مجموعهى هیئت مذاکرهکننده گفتهایم که چه مقدار، محدودیت را قبول کردهایم، امّا تعداد سالهاى محدودیت را گفتهایم ده سال و دوازده سال و این چیزهایى که این حضرات میگویند قبول نداریم.
با این توضیحات واضح است تشریح معنای ملموس چنین این بیانات با تمثیل به هیچ وجه نه به معنی آرزوی مرگ برای کسی که در حقیقت اشاره به منطق قوی مستتر در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی با هدف اثبات این ضرورت بود که حتی در صورت تردید در اعتقاد قلبی به اصل ولایت، اطاعت از امر منطقی شرط عقل است.
با تمام این اوصاف آن طور که ادامة جلسه مجلس نشان داد، بالغ بر یک صد و سی نفر از نمایندگان محترم مجلس که هم به خوبی از غیر قابل اعتماد طرف مقابل در عمل به تعهدات برجام و هم از غیر قابل انتقال بودن وظایف نمایندگی به غیر (دست کم در حد عدم امکان پذیر بودن فرستادن فرزند یا باجناق برای شرکت در جلسات رای گیری مجلس) اطلاع دارند، ظاهراً ترجیح میدهند تا مسئولیتهای ناشی از وظایف نمایندگی خود را در خصوص بررسی معاهدهای که برجام نامیده شده عملا به خارج از مجلس منتقل نموده و به این ترتیب از خود سلب مسئولیت نمایند. این در حالی است تلاش برای شانه خالیکردن از مسئولیت نمایندگی آن هم در تصمیماتی که در عمل به معنی واگذاری بخشی حاکمیت ملی یک کشور خواهد بود، حتی پس از پایان مدت نمایندگی نیز کابوس تمام زندگینامه نویسان سیاسی بوده و هست. احتمالاً خاطره نویسان غربی دلیل این تلاش نمایندگان ایرانی برای فرار از مسئولیت را نبوغ خود در طراحی نام معاهده به شکلی خواهند نوشت که در ضمیر ناخودآگاه ایرانیان تداعی کنندة جام زهر - صفت معروف قطعنامة ۵۹۸ بود- به راستی چرا "برجام"؟ آیا حقیقتا حتی نام مناسبتری وجود ندارد؟
- ۹۴/۰۷/۲۰