گزارشی از علل وقوع و پیامدهای احتمالی حادثه پاریس
گروه بینالملل رجانیوز - کیاوش کلهر: حادثه هولناک فرانسه را به لحاظ ابعاد و کشتار انسانی و حجم رعب آفرینی، میتوان یکی از بزرگترین حادثههای تروریستی در جهان و البته بزرگترین حادثه تروریستی تاریخ فرانسه دانست. حادثهای که حجم کشتار آن و البته مختصات جغرافیایی وقوع کشتار، واکنش های متفاوتی را در جهان برانگیخت. فرانسه طی این حملات شاهد بیسابقهترین حملات تروریستی در خاک این کشور بود که با وقوع حدود ۶ عملیات تروریستی جمعا حدود ۱۳۰ نفر بدست داعش کشته شدند. این حملات فرانسه را به مرز بحران امنیتی کشاند و باعث شد تا برای اولین بار پس از ۱۹۴۲ در فرانسه حکومت نظامی برقرار و حدود سه ماه وضع اضطراری در این کشور اعلام شود. پسلرزههای این حملات در عرصه سیاست آنچنان تأثیرگذار بود که علاوه بر فرانسه که قربانی این حملات بود، واکنشهای تند و بعضاً سراسیمه و سردرگم کشورهای دیگر را هم برانگیزد.
در این جستار با عنایت به مقدمه فوق تلاش میشود تا حادثه فرانسه از دو حیث علل وقوع و پیامدها مورد بررسی و مداقه قرار گیرد:
الف) علل وقوع:
۱) اشتباه محاسباتی غرب در ایجاد داعش: بر هیچ رصدگر میدان سیاست جهانی پوشیده نیست که اردوگاه غرب علیالخصوص فرانسه تحت کد عملیاتی «لانه زنبور» تلاش فراوانی در شکلگیری داعش و البته حمایت از آن نمودند. ایده اولیه این نقشه ایجاد گروهی تندرو با افکار سلفی بود که بتواند برای افراطیون جهان جذاب واقع شود و با استفاده از آن بتوان دولت اسد را نابود و نتیجتاً خطرات پیرامون اسراییل را کم کرد. اما آن چیزی که گویا مغفول واقع شد، احتمال «بازخورد بومرنگی» داعش بود. ایجادکنندگان داعش ابداً در محاسبات خود مقاومت سوریه و نتیجتاً رابطه عکس داعش در حمله به اربابانشان را تصور نمیکردند. طبیعتاً اولین و مهمترین دلیل یک چنین حملاتی اشتباه غربیان در ایجاد گروهی تندرو برای نیل به مقصود بود. اما به نظر میرسد که حتی این اشتباه محاسباتی نیز موجب تنبه غرب نگردیده و باز هم جهان غرب به عبث میکوشد تا با حمایت از گروههای تروریستی موسوم به میانهرو، تلاش ناتمام خود برای براندازی دولت اسد را کامل کند.
۲) حمایتهای مالی، انسانی و تسلیحاتی از داعش: غرب به صورت کلی و اختصاصاً کشور قربانی، فرانسه، با حمایتهای بیدریغ مالی، تسلیحاتی و انسانی از داعش اشتباه خود در تشکیل داعش را تکمیل نمودند. حمایتهای غرب و عرب مرتجع از داعش حتی منحصر به تسلیحات و پول هم باقی نماند و دولتهای اروپایی بدون درنظر گرفتن تبعات امنیتی بعدی، اجازه پیوستن اتباع خود را به داعش دادند. صرفنظر از حمایتهای مالی مستمر کشورهای عرب خلیج فارس و حمایتهای تسلیحاتی کشورهای غربی، اختصاصاً خود فرانسه مسئولیت تأمین بخش عمدهای از تسلیحات مورد نیاز داعش را بر عهده داشت.
رسوایی استفاده گسترده داعش از موشک ضدزره پیشرفته «آپیلاس» سلاح پیشرفته فرانسوی که برای اشغال مناطق عمدهای از «درعا» و «قنیطره» مورد استفاده قرار گرفته بود، به خوبی مؤید این مدعاست که فرانسه تنها بازخورد بخشی از اقدامات خصمانه ی خود را میبیند. ایضا ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که فرانسه جزو آن دست از کشورهای اروپایی بود که تعداد کثیری از اتباعش در رکاب داعش میجنگیدند. براساس تخمینها حدود بیش از ۲۰۰۰ نفر از اتباعش در صفوف داعش مشغول نبرد هستند.
اما عمق فاجعه آنجا نمایان میشود که بدانیم بر اساس یک نظرسنجی که نیمه دوم سال ۲۰۱۴ به عمل آمد، حدود ۱۵ درصد از فرانسویها دیدگاه مثبتی در خصوص داعش داشتند و ۲۷ درصد از از جوانان فرانسوی گرایش به افکار داعش داشتند که درز این آمار بیانگر عمق تساهل دولت فرانسه و رویکرد انفعالی آن در برابر جذب اتباع خود به داعش میباشد. با بررسی اجمالی علل وقوع این حادثه به پیامدهای احتمالی آن میپردازیم:
ب) پیامدهای حادثه پاریس:
۱) احتمال تغییر قانون اساسی و برقراری رژیم میلیتاریستی: سه روز پس از حادثه ۱۳ نوامبر، فرانسوا اولاند، رییس جمهور فرانسه در جمع نمایندگان و سناتورهای فرانسوی، با حمله به آرمان های حقوق بشری و اصول دموکراتیک غربی، از ضرورت اصلاح قانون اساسی فرانسه گفت تا کابوس چندین و چند ساله روشنفکران فرانسوی مبنی بر زیرپا گذاشتن آرمانهای انقلاب کبیر فرانسه، بدل به واقعیت شود.
یکی از اولین و مهمترین پیامدهای حادثه پاریس را میتوان احتمال تغییر در قانون اساسی فرانسه و خطر برقراری یک رژیم فاشیست میلیتاریست دانست، تا آنگونه که اولاند گفت: «هر تهدید را خنثی و هر شهروندی را که احتمال خراب کار بودن آن میرود اخراج کند.» رژیمی که تعداد قضات و بازرسان آن زیاد میگردد و نظارتهای دولت بر شهروندان افزایش مییابد.
۲) احتمال تغییر دولت: هر اقدام تروریستی در این سطح در هر جای دنیا با هر رژیم حاکم سیاسی، به منزله زلزلهای در آن دولت خواهد بود. در چنین وضعیتی حتی مقتدرترین دولتها نیز نگران ریزش بدنه اجتماعی خود میشوند، چه رسد به اولاند که از زمان انتخابش به ریاست جمهوری، چهره نه چندان محبوب و کاریزماتیکی از خود به نمایش نگذاشت که این امر طبیعتاً در آینده سیاسی حزب سوسیالیست تاثیرگذار خواهد بود. آمارهای مؤسسه ایفوپ از کاهش شدید محبوبیت اولاند در برابر رقیب راستگرای رادیکالش از حزب جبهه ملی، مارین لوپن خبر میدهد. مشخصاً اگر دولت اولاند نتواند خود را از مهلکه رسوایی حوادث تروریستی اخیر نجات دهد، خطر از دست دادن سکان قدرت فرانسه نیز برای وی متصور است. همانگونه که مانول والس به خوبی به این خطر پیشروی اولاند اشاره نمود و گفت: «مارین لوپن و راست گرایان پشت درهای قدرت در فرانسه نشستهاند.»
۳) گسترش احساسات اسلام ستیزی: طبیعیاست که تلاشهای مستمر رسانههای غربی در تروریست و قاتل نشان دادن مسلمانان نبایست بیتأثیر باشد و اولین قشری که در غرب همواره پس از هر حادثهای در تیررس بلا قرار میگیرند، مسلمانان هستند. عموماً پس از اینگونه حوادث تروریستی در کشورهای غربی تا مدتها موجهای ضداسلامی علیه مسلمانان شکل گرفته و تا چند وقت بایستی اخبار آسیب رساندن به مسلمانان را از بخشهای خبری مختلف جهان شنید که طبیعتاً هر اندازه ابعاد یک حادثه تروریستی بزرگتر باشد و ابعاد عواطف عمومی آن کشور جریحهدارتر شده باشد بایستی انتظار حملات دامنهدارتر و خشنتری را علیه مسلمانان انتظار داشت.
یکی از اولین نمونههای این واکنش نژادپرستانه تهدید اینترنتی جوانی بود که خود را جوکر نامیده بود و قسم یاد کرد تا روزانه حداقل یک مسلمان را به قتل برساند!
۴) احتمال مداخله نظامی: زمزمههای اولیه واکنش به این اقدام تروریستی تهدید به جنگ بود، مانوئل والس نخستوزیر فرانسه وضعیت این کشور را جنگی توصیف کرد و اولاند هم این اقدام را اعلام جنگ به فرانسه تلقی نمود. در همین راستا جیمز استاوریدیس ژنرال بازنشسته نیروی دریایی آمریکا که سابقاً فرمانده ارشد ناتو بوده است طی صحبتهای جنگطلبانهای خواستار دخالت نظامی ناتو علیه سوریه شد.
جمهوریخواهان آمریکا هم این حملات را دستمایه هجمه به کاخ سفید قرار دادند و تلاش کردند تا با تحریک دولت آمریکا و مشروعیتزائی برای مداخله نظامی این کشور آمریکا را به مرز یک جنگ فرامنطقهای دیگر بکشانند؛ البته با توجه به تجربه ناموفق آمریکا در عرصه جنگهای نامنظم، وضعیت اقتصادی آمریکا و معادلات غرب آسیا بعید است که آمریکا و متحدان وی بتوانند راهبرد تهاجمیتری از حملات ناکارامد هوایی را اتخاذ کنند.
۵) بازنگری احتمالی در سیاستهای پذیرش مهاجر: بدون شک حملات تروریستی پاریس سیاستهای پذیرش مهاجر را دچار دگرگونی بسیار خواهد کرد. پس از این حملات به مهاجران به دیده تروریستهای بالقوه نگریسته خواهد شد؛ همانگونه که نیکولا سارکوزی دبیرکل حزب جمهوریخواهان خواستار ایجاد یک اردوگاه برای حدود چهارهزار مهاجر شد که به گفته وی تروریستهای بالقوه هستند، حتی احساسات مهاجرستیزی میان شهروندان اروپایی در حال گسترش است که این امر خود تهدیدی مضاعف برای امنیت جانی و مالی مهاجران خارجی ایجاد میکند.
بدیهی
است داعش – که روزگاری جانور آرام و مطیع و در خدمت غرب بود – اکنون در
حال ضربه زدن به منافع کشورهای پدیدآورنده خود میباشد و غرب طی این حوادث
تنها بازخورد اندکی از حمایتهای خود از تروریسم را می بیند و احتمالا
حوادث پاریس آخرین عملیات تروریستی داعش در اروپا نخواهد بود.
- ۹۴/۰۹/۱۴