اَلسَلامُ عَلَیک یا اَبا عَبدالله الحُسین

پایگاه اطلاع رسانی سرباز گمنام

اَلسَلامُ عَلَیک یا اَبا عَبدالله الحُسین

پایگاه اطلاع رسانی سرباز گمنام

اَلسَلامُ عَلَیک یا اَبا عَبدالله الحُسین

«بحران محبوبیت رئیس‌دولت» زیر ذره‌بین؛

سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۳۰ ب.ظ

لطفا روحانی را دوست بدارید!


از همان روز نخست که کلیدش به درب ساختمان پاستور نشست، سایه سنگین عدم

 محبوبیت را بر سر خود و دولتش حس می‌کرد. حسن روحانی نخستین رئیس جمهوری

 ایران بود که میلیمتری و با «رای پنجاه درصدی» و اصطلاحا با سلام و صلوات موفق

شده بود «کلیددار پاستور» شود.

گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، حسین فتوحی/ از همان روز نخست که کلیدش به درب ساختمان پاستور نشست، سایه ی سنگین عدم محبوبیت را بر سر خود و دولتش حس می کرد. حسن روحانی نخستین رئیس جمهوری ایران بود که میلیمتری و با «رای پنجاه درصدی» و اصطلاحا با سلام و صلوات موفق شده بود «کلیددار پاستور» شود.

 

وعده های جذاب و شگفت آور او مبنی بر «حل 100 روزه  ی مشکلات»، «چرخاندن چرخ اقتصاد همزمان با چرخش سانتریفیوژ»، «انتقادپذیری و پناه بردن به خدا از بستن دهان منتقدان» و دهها قول و وعده ی باورنکردنی مشابه، کسانی را که قدری زودباورتر یا کم حافظه تر بوده و دوران پرالتهاب حاکمیت این جریان بر دولت با ریاست جمهوری برادر بزرگتر دولت روحانی یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی؛ را فراموش کرده بودند؛ به پای صندوقهای رای کشانده و حسن روحانی را تنها با اختلاف 250 هزار رای، از فرو افتادن در گرداب دور دوم انتخابات نجات داده و بر کرسی ریاست دولت نشاندند. جایگاهی که او و دوستانش، میلیاردها تومان برای دستیابی به آن خرج کرده بودند.

 

با پایان انتخابات، دوران وعده دادن تمام شده و مردم منتظر آغاز دوران عمل به وعده ها بودند. خیلی ها که برگه های رای خود را به نام حسن روحانی جوهری کرده بودند؛ با امیدواری 100 روز اول دولت را شمارش می کردند و منتظر بودند آنگونه که کاندیدای منتخبشان وعده داده بود شاهد «تغییری ملموس» در زندگی خود باشند؛ اما غافل از آنکه در برنامه ریزی روحانی، دوران پس از انتخابات آغاز دوران عمل نبود بلکه شروع عصر «انداختن تقصیر گردن این و آن» بود.

 

اینگونه بود که 100 روز نخست دولت و صد روزهای دیگر هم سپری شد و تنها تغییر ملموسی که مردم شاهد آن بودند، خالی تر شدن سفره ها و تهی تر شدن جیب هایشان بود. افرادی زیادی بیکار می شدند. درشرایطی که رئیس دولت و دوستانش در سمت های کلیدی دولت، مشغول تاخت و تاز به دولت قبل بوده و صفر بودن آمار اشتغال در دولت قبل را در بوق و کرنا می کردند؛ براساس آمار منتشر شده توسط مرکز آمار خودشان آمار اشتغال در دولت یازدهم منفی بوده و بیش از 330 هزار نفر از شاغلان هم به لطف تدابیر این دولت بیکار شده بودند.

 

در دوران تاختن به دیگران قیمت اجناس هم هر روز به بهانه ای بالا می رود و این بار دولت نه تنها با افزایش قیمت ها مقابله نمی کند بلکه بر آن مهر تایید زده و به گرانی وجهه ی قانونی می دهد. عجیب تر آنکه در برخی موارد مثل قیمت لبنیات که تولیدکنندگان حاضر به افزایش قیمت ها نیستند، دولت راسا وارد شده و سعی دارد تا به زور بخشنامه و دستور قیمت ها را افزایش دهد!

 

قیمت خدمات دولتی و حامل های انرژی هم از دیگر مواردی است که دولت به بهانه های گوناگون و هرکجا که در تامین بودجه ی فعالیتهایش به مشکل می خورد، فورا به سراغ آن رفته و کسری ها را از این طریق جبران می کند. این درحالی است که مبلغ یارانه ی پرداختی به مردم، همان 45500 تومان دولت قبل باقی مانده و حتی این روزها گلایه هایی از دولتمردان درمورد عدم توانایی برای پرداخت همین مبلغ هم به گوش می رسد تا آنجا که وزیر اقتصاد شب واریز یارانه ها را «شب مصیبت عظمای» دولت نامگذاری کرده و محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت، از زیاد بودن مبلغ 45500 تومان برای هرفرد سخن می گوید و به این ترتیب به شایعات درمورد احتمال نصف شدن یارانه ی مردم قوت می بخشد.

 

برخورد دولت با مردم هم برخلاف آنچه در زمان انتخابات وعده داده بود، به هیچ وجه محترمانه و دلسوزانه نیست. مردم منتقد به عملی نشدن وعده های دولت، هر روز با انگ و برچسبی رانده می شوند. یک روز بیسواد خوانده می شوند، دیگر روز لقب تازه به دوران رسیده می گیرند، زمانی دیگر و به فراخور حال دولتمردان شناسنامه داشتن آنان به زیر سوال می رود، روزی دیگر بخاطر اینکه نان را به نرخ روز می خورند مورد انتقاد دولتی ها قرار می گیرند و سرانجام با پیشنهاد سخاوتمندانه ی رئیس جمهور مواجه می شوند که: "بروید به جهنم"

 

جمیع شرایط گفته شده و بسیاری دیگر که گفته نشد سبب شده است تا حسن روحانی که از همان ابتدای ریاست جمهوری با «بحران عدم محبوبیت» مواجه بوده، خود را بیش از پیش با آن مواجه ببیند. امید بستن او و یارانش به مشغول کردن مردم با وعده ی سرخرمن «حل همه ی مشکلات پس از رسیدن به توافق» هم این روزها و با مشخص شدن پوچی وعده ها کاملا رنگ باخته و تهدید منفور شدن را جدی تر کرده است. عدم محبوبیتی که استقبال کم رمق بی رونق از او و دولتش در سفرهای استانی شاهد مثالی انکارناپذیر بر صحت آن است.

 

روحانی و تیم مشاورین او راه حل خروج وی از این بحران را در دو تاکتیک دیده اند. اول بازگشت به دوران وعده های انتخاباتی فاقد عمل و دوم کپی برداری از دست احمدی نژاد، یا به تعبیر بهتر زدن نقاب احمدی نژاد بر چهره ی روحانی است.

 

راهکار اول نیاز چندانی به توضیح ندارد و گذری کوتاه بر سخنرانی های مسجع جناب روحانی خود به خوبی نشان دهنده ی آن هست. متوسل شدن رئیس دولت به راهکار دوم اما نه تنها شگفت انگیز است بلکه بسیار ناچسب و غیرقابل قبول می نماید.

 

حسن روحانی در جلسه ی هیات دولت در روز چهارشنبه 21 مرداد 94 خطاب به وزیران و مدیرانش، با تاکید بر «پاسخ گویی به نامه های مردمی» چنین می گوید: "مدیران اجرایی کشور باید رسیدگی به درخواست های مردم را در صدر برنامه های خود قرار دهند و حتی اگر درخواست و مطالبه ای خارج از مقدرات دولت است، با ذکر دلیل و منطق بیان شود که چرا دولت قادر به انجام دادن آن نیست»

 

پاسخ دادن به نامه ها و مطالبات مردمی دقیقا همان کاری است که طیف فکری حاکم بر دولت یازدهم در زمان ریاست جمهوری دکتر محمود احمدی نژاد بر دولت های نهم و دهم، با تقبیح آن، این اقدام را «افزایش دهنده ی توقع مردم» دانسته و باعث مشغول شدن دولت به مشکلات کم اهمیت مردم و غافل شدن از مشکلات بزرگتر می دانستند و حتی کار را به جایی رسانده بودند که روزنامه نگار نشریات زنجیره ای اصلاح طلب، با توهین وقیحانه به مردم اقدام آنان به نامه نگاری با رئیس جمهور را به «آواز دلفین ها» تعبیر می کرد. اکنون اما به نظر می رسد بحران عدم محبوبیت دولت تا آنجا گسترش یافته که همین طیف با کنار گذاشتن بی سرو صدای ادعاهای سابق، به الگوبرداری از دولت قبل روی آورده است.

 

دو تاکتیک فوق اما تنها روش های دولتمردان برای گذر از این مشکل که بسیار بزرگ می انگارند نیست. طی روزهای اخیر پرده ای دیگر از نمایش روزنامه ی زنجیره ای حامی دولت برای القای محبوبیت دولت و شستشوی افکار مردم ناراضی رونمایی شد. روزنامه ی زنجیره ای آفتاب یزد در شماره ی 27 مرداد 94 خود با دستمایه قرار دادن نظرسنجی مضحک وزیر ارتباطات از مردم درمورد توافق هسته ای که براساس آن فقط 4 درصد نظرسنجی شوندگان به آقای وزیر گفته اند که به توافق هسته ای انتقاد دارند! نتیجه ای مضحک تر گرفته، اینکه «روحانی محبوب تر شده است»!

 

این «نظرسازی» خنده دار و موضع گیری خنده دارتر روزنامه ی آفتاب نشان می دهد که ظاهرا بحران محبوبیت حسن روحانی بسیار فاجعه بارتر از آن است که تاکنون تصور می شد. فاجعه ای که دولتمردان و بوقهای تبلیغی آنان را به خط کرده تا به هر بهانه ای متمسک شوند تا به مردم بقبولانند «روحانی را دوست بدارید»!

  • سرباز گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی