اَلسَلامُ عَلَیک یا اَبا عَبدالله الحُسین

پایگاه اطلاع رسانی سرباز گمنام

اَلسَلامُ عَلَیک یا اَبا عَبدالله الحُسین

پایگاه اطلاع رسانی سرباز گمنام

اَلسَلامُ عَلَیک یا اَبا عَبدالله الحُسین

وضعیت میدانی بیجی، چند ساعت پشی از آغاز عملیات بزرگ

اطلاعات نیروهای الحشد الشعبی از کجا به دست می‌آید؟

چالش بزرگ الحشد الشعبی در بیجی در مقابل پاتک‌های داعش

در همان حال از فاصله‌ی نه چندان دور صدای الله اکبر می‌شنیدیم. یکی از همراهان گفت اینها سبک و صدای الله اکبر گفتن داعشی‌هاست. اما یکی دیگر از بچه‌ها گفت که در لابه‌لای آنها «صدای تکبیر و شعار بچه‌های خودمان» هم به گوش می‌رسد


در همان حال از فاصله‌ی نه چندان دور صدای الله اکبر می‌شنیدیم. یکی از همراهان گفت اینها سبک و صدای الله اکبر گفتن داعشی‌هاست. اما یکی دیگر از بچه‌ها گفت که در لابه‌لای آنها «صدای تکبیر و شعار بچه‌های خودمان» هم به گوش می‌رسد

گروه بین‌الملل رجانیوز: خبرهای واصله حاکی است، فرمانده سپاه قدس، سردار قاسم سلیمانی دو روز پیش به بیجی رسیده و پس از توقفی در آنجا به سوریه سفر کرده است. به گفته‌ی منابع آگاه، سردار سلیمانی در بیجی در اتاقی که از پیش  برای استراحت او آمده شده بود استراحت کرده است. این اتاق در همان پادگانی قرار دارد که در حال حاضر اتاق مشترک عملیات محسوب می‌شود و در آن فرماندهی با نیروهای عراقی است و مستشارانی از سپاه پاسداران و حزب الله هم در آن حضور دارند. با این حساب، آیا حضور سردار سلیمانی موید اطلاعات میدانی‌ای است که می‌گوید نبرد آزادسازی کامل بیجی ظرف چند ساعت آینده شروع خواهد شد؟

به گزارش رجانیوز، رضوان مرتضی، کارشناس برجسته‌ی گروه‌های تکفیری همین روزها سفری به بیجی داشته و گزارشی از وضع میدانی در روزنامه‌ی الاخبار لبنان منتشر کرده که ترجمه‌ی آن بسیار خواندنی است:

 

بیجی- وقت نماز بود. رزمنده‌ها برای ادای نماز مغرب و عشا توقف کردند. یکی از همراهان خواست که ما تا رسیدن به پادگان نظامی‌ای که به سمت آن می‌رفتیم، نماز را به تأخیر بیندازیم چرا که از این جاده [بنا به دلایل امنیتی و نزدیکی به نیروهای داعش] بیش از سه ساعت نمی‌شد استفاده کرد. ولی فرمانده گروه حاضر نشد نماز را بیش از این به تأخیر بیندازد. ماشین کنار یک پست بازرسی ارتش عراق در نزدیکی پالایشگاه بیجی (که بخش عمده‌ی آن در اشغال داعش است) توقف کرد. چند دقیقه‌ای گذشت تا همه وضو گرفته و مشغول نماز شدند.

فرمانده گروه که روزه بود، با یک لیوان آب افطار کرد و سپس مسیرمان در حد فاصل بین پالایشگاه و یکی از پادگان‌های منطقه را از سر گرفتیم، همان پادگانی که کارشناسان لبنانی و ایرانی، در آن بر سیر نبردها در این نقطه‌ی بحرانی از عراق نظارت دارند. در این جاده‌ها، حرکت در شب خطرناک می‌شود. نیروهای نظامیِ آنجا موارد زیادی از کمین‌ها یا نفوذهای نیروهای داعش به یاد دارند که در نتیجه‌ی آن درگیری‌هایی از فاصله‌ی چند ده متری رخ داده است. این مسئله طبیعی است چرا که آن منطقه تقریبا از سه طرف تحت محاصره‌ی افراطی‌ترین گروه دنیاست.

آن شب، تاریکی شدیدی بر منطقه خیمه زده بود. چتری از سکوت هم فضا را در بر گرفته بود که تنها شکننده‌‌ی آن صدای چرخ‌های ماشین خودمان بود به اضافه‌ی برخی انفجارهای عمیق که گاه‌گاهی در دل سکوت شب رخنه می‌کرد. اما سکوت، خیلی به طول نینجامید.

چند دقیقه‌ای از حرکت مجدد ماشین نگذشته بود که سیلی از گلوله‌ها به سمتمان باریدن گرفت. رد گلوله‌ها را می‌شد در آن تاریکی شب دید. آنطور که یکی از همراهان گفت، داشتند با تیربار ۲۳ میلی‌متری به سمتمان شلیک می‌کردند. راننده ماشین را نگه داشت و چراغ‌ها را خاموش کرد. با اینکه یک خاکریز در سمت چپمان بود، ولی همچنان گلوله‌ها به سمتمان می‌آمد. «حاجی» از همه‌ی بچه‌ها خواست از ماشین پیاده شوند. ما هم پیاده شدیم. بعضی‌ها روی زمین دراز کشیدند. البته یکی از بچه‌ها با مسلسلش در کنار ماشین به حالت آماده نشست.

پنج نفر سوار ماشین بودیم: دو افسر عرای و دو افسر حزب‌الله و من. همانطور کنار ماشین به حال انتظار توقف کردیم. در همان دقایق نور ماشینی را دیدیم که از دور به ما نزدیک می‌شد. مهاجمین آن ماشین را هم آماج گلوله‌ها قرار دادند ولی چون ماشین «زره‌پوش» بود توانست مسیرش را ادامه دهد.

در همان حال از فاصله‌ی نه چندان دور صدای الله اکبر می‌شنیدیم. یکی از همراهان گفت اینها سبک و صدای الله اکبر گفتن داعشی‌هاست. اما یکی دیگر از بچه‌ها گفت که در لابه‌لای آنها «صدای تکبیر و شعار بچه‌های خودمان» هم به گوش می‌رسد [معلوم شد طرفین با هم درگیر شده‌اند]. منظورش از «بچه‌های خودمان» نیروهای الحشد الشعبی بود. بعد از آن الله اکبرها، درگیری و تیراندازی بین آن دو طرف شروع شد. رفته رفته صدای تیراندازی‌ها بالا گرفت و در آن بین صدای انفجاری به گوش رسید و بعد از آن بود که کمی صدای تیراندازی‌ها تخفیف پیدا کرد.

در بجبوحه‌ی آن غوغا و درگیری، «حاجی» سرش را به به سمت آسمان بلند کرد و گفت: «چقدر شب قشنگی است... سبحان الله.» یکی دیگر از همراهان گفت: «پرستاره است». یکی دیگر از بچه‌ها هم با خنده گفت: «بچه‌ها گمانم داریم شهید می‌شویم. خدا را شکر نمازمان را خواندیم!»

حاجی اشاه کرد که برگردیم به ماشین. بعد از سوار شدن، با سرعت تیر در همان جاده شروع به راندن کردیم. باز هم چند تیری به سمتمان شلیک شد ولی به ما نخورد و توانستیم از خطر بجهیم.

 

این، وضعیت هر روزه‌ی جوان‌هایی است که در خط مقدم آن جبهه حضور دارند. یک وضع دائمی که دارد برای آنها عادی می‌شود. خصوصا که بیجی در استان صلاح‌الدین است و از بغداد ۲۱۰ کیلومتر فاصله دارد و در همان مسیری واقع شده که بغداد را به موصل، «نقطه‌ی کانونی سرزمین خلافت اسلامی»! می‌رساند.

اولین بار سال گذشته بود که نیروهای داعش موفق شدند بیجی را تصرف کنند. چندی بعد نیروهای الحشد الشعبی توانستند ۸۰ درصد آن را بازپس بگیرند ولی باز هم منطقه به دست داعش افتاد تا اینکه مجددا ۲۰ درصد آن از داعش بازپس گرفته شد.

حالا این نقطه‌ی کوچک تبدیل شده به نقطه‌ی آغاز عملیات بازپس‌گیری بیجی، نبردی که شیپور‌های آغاز آن به صدا در آمده است. در این منطقه‌ی کوچک چند منزل وجود داشت که با اجازه گرفتن از صاحبانش، تبدیل شده به اتاق عملیات اطلاعاتی. در این اتاق عملیات مشترک اطلاعاتی، گروهی از افسران سپاه پاسداران و حزب الله که ید طولایی در نبرد دارند، به ارتش عراق و الحشد الشعبی برای خوب پیش رفتن روند عملیات کمک می‌کنند. این افراد، مسئول ایجاد هماهنگی بین گروه‌های مختلف الحشد الشعبی هستند و در کنار افسران ارتش عراق و گرو‌های مقاومت عراقی، برای تهیه‌ی نقشه‌ی نبرد و مدیریت آن مشغول هماهنگی‌اند.

همچنین تلاشی بسیار پرحجم اطلاعاتی برای جمع‌آوری اطلاعات از دشمن و آمادگی‌هایش هم به کار می‌رود. در این مسیر، «پرنده‌ها» (یعنی هواپیماهای مراقبت و شناسایی) هم کمک‌کار هستند. هواپیماهایی که در آسمان بیجی جولان می‌دهند و هر ریز و درشتی را رصد می‌کنند. بخش دیگری از اطلاعات از طریق کسانی به دست می‌آید که توانسته‌اند از مناطق تحت نفوذ داعش بگریزند، همچنین اطلاعاتی هم از اسرای داعش (که توسط گروه‌های مختلف اسیر شده‌اند) به چنگ می‌آید. سعی در شنود ارتباطات و پی‌گیری آن هم که جای خود دارد. همه‌ی این اطلاعات پس از جمع‌بندی و پیاده شدن روی نقشه‌ها به صورت اهداف و مختصات، توسط «افسرهای اطلاعات» به گروه‌های الحشد الشعبی رسانده می‌شود.

از پادگان نظامی در شمال بیجی و تپه‌ی بوجاد در سمت غرب گرفته تا پالایشگاه بیجی (بزرگترین پالایشگاه عراق) در همه جا پست‌های دیده‌بانی که «خطوط دشمن» را رصد می‌کنند، به چشم می‌خورد. دوربین‌های روز و دوربین‌های حرارتی و دوربین‌های دید در شب پیشرفته تمام تحرکات نیروهای دشمن را زیر نظر دارد. تجمع نیروهایشان و آماده شدن‌هایشان و سنگربندی‌هایشان و حتی نشانه‌هایی که حاکی از وجود تونل‌های زیر زمینی یا آغاز به حفر آنهاست، رصد می‌شود.

در مسیرهایی که این پست‌های دیده‌بانی را به یکدیگر متصل می‌کند، می‌توانی خاطرات مختلفی بشنوی، یکی می‌گوید «یک تانکر بمب‌گذاری شده [انتحاری]» در اینجا منفجر شد، که هنوز هم بقایایش به چشم می‌خورد. دیگری می‌گوید «یگی از جوان‌های الحشد را در اینجا از فاصله‌ی ۴۰۰ متری با تک‌تیرانداز زدند». نفر سوم هم از نفوذ نیروهای داعش که در تاریکی شب خود را به این نقاط می‌رسانند یاد می‌کند.

اما صدای تیراندازی‌ها و انفجارها تقریبا تبدیل به موسیقی‌ متنی شده که نگهبانان جبهه‌ها به صورت دائم مشغول نواختن آنند. در همین اثنا صدای انفجاری به گوش می‌رسد. یکی از همراهان می‌گوید این صدا از شمال شرق پالایشگاه بود. شمال و شرق و مرکز و غرب شهر بیجی تحت تصرف داعش است و البته «بخشی از شمال شهر با ماست.» در بحث پالایشگاه هم الحشد الشعبی بر بخش غربی آن مسلط است. خط تماس بین دو طرف هم از ۸۰۰ متر تا حداکثر ۱۵۰۰ متر طول دارد.

در همین راستا، یک منبع میدانی به الاخبار گزارش داده که نبرد بازپس‌گیری بیجی تا چند ساعت آینده آغاز خواهد شد. این منبع میدانی تأکید دارد که رزمندگان الحشد الشعبی در مدت کوتاهی پس از آغاز نبرد خواهند توانست شهر را بازپس بگیرند.

اطلاعات رسیده حاکی است که فرماندهان داعش، برعکس روش همیشگی‌شان که تعداد زیادی نیرو در این مواقع به کمک می‌آوردند، این بار نیروی زیادی به بیجی نیاورده‌اند و دلیل این امر هم مشخص نیست. شاید دلیلش آن باشد که خود می‌دانند توانایی مقاومت در برابر این حجم عظیم از نیروهای الشحد الشعبی را ندارند. در نتیجه ممکن است بر روی «پاتک»‌های بعدی حساب باز کرده باشند، یعنی هجوم مجدد، پس از عقب‌نشینی اولیه.

البته موضوع پاتک‌های داعش در اینجا یک چالش برای نیروهای الحشد الشعبی است، چرا که تا به حال چند بار نیروهای الشحد الشعبی موفق شده‌اند نقطه‌ای را فتح کنند ولی در مقابل پاتک‌های دشمن موفق به «تثبیت مواضع در منطقه‌ی آزادشده» خود نشده‌اند.

حالا همه‌ی چشم‌ها به بیجی دوخته شده. نقطه‌ای که در وسط راه به سمت مرکز «خلافت داعشی» در موصل قرار گرفته و البته منابع نظامی معتقدند به زودی بازپس گرفته خواهد شد. اما پس از آزادسازی سریع بیجی، آیا مورد بعدی در فهرست آزادسازی، فلوجه (در استان الانبار) خواهد بود؟ خصوصا که برخی اطلاعات درز کرده به بیرون حاکی است آمریکا تلاش دارد نیروهای الحشد الشعبی تحت نظارت ایران، از آزادسازی فلوجه کنار گذاشته شوند (با وجود اینکه می‌داند الحشد الشعبی توان آزادسازی آنجا را دارد). حالا سوال اینجاست آیا الحشد الشعبی خواهد توانست جایی را که آمریکایی‌ها [در جریان جنگ عراق و حمله به فلوجه] موفق به تصرفش نشدند، آزاد کند؟

  • سرباز گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی