اَلسَلامُ عَلَیک یا اَبا عَبدالله الحُسین

پایگاه اطلاع رسانی سرباز گمنام

اَلسَلامُ عَلَیک یا اَبا عَبدالله الحُسین

پایگاه اطلاع رسانی سرباز گمنام

اَلسَلامُ عَلَیک یا اَبا عَبدالله الحُسین

متخصص فیزیک اتمی در UCF

اصفهان الان بیکار است!

 عوامل رکود علمی ایران در دوسال اخیر.

همین الآن‌هم ما همچنان از نظر علمی تحریم هستیم و قطعاً هیچگاه این‌ها تحریم‌هایی را  که موجب پیشرفت علمی کشور ما شود  بر نمی‌دارند. چیزی را که می‌توانند با آن به ما و اقتدار ایران ضربه بزنند، قطعاً حذف نمی‌کنند. یادمان نرود که این‌ها دشمن هستند. ما باید خیلی ساده‌اندیش باشیم که فکر کنیم که این‌ها به ما کمک می‌کنند. اگر هم احیاناً می‌خواهند تحریمی را بردارند، می‌خواهند واردات را زیاد کنند، نه اینکه صادرات بشود و یا کار قوی علمی صورت بگیرد. قطعاً کار قوی علمی را به هر نحوی که شده در مقابل آن ایستادگی می‌کنند؛ حتی اگر پای کشتن و ترور دانشمندان ما در میان باشد.


همین الآن‌هم ما همچنان از نظر علمی تحریم هستیم و قطعاً هیچگاه این‌ها تحریم‌هایی را که موجب پیشرفت علمی کشور ما شود بر نمی‌دارند. چیزی را که می‌توانند با آن به ما و اقتدار ایران ضربه بزنند، قطعاً حذف نمی‌کنند. یادمان نرود که این‌ها دشمن هستند. ما باید خیلی ساده‌اندیش باشیم که فکر کنیم که این‌ها به ما کمک می‌کنند. اگر هم احیاناً می‌خواهند تحریمی را بردارند، می‌خواهند واردات را زیاد کنند، نه اینکه صادرات بشود و یا کار قوی علمی صورت بگیرد. قطعاً کار قوی علمی را به هر نحوی که شده در مقابل آن ایستادگی می‌کنند؛ حتی اگر پای کشتن و ترور دانشمندان ما در میان باشد.

گروه سیاسی - رجانیوز: اگر بخواهیم تمام فعالیت‌های وزارت علوم دولت یازدهم را در یک عبارت خلاصه کنیم، باید از لفظ «فتنه بورسیه» استفاده کنیم؛ عبارتی که حدود دو سال (دقیقاً تمام‌وقت وزارتخانه پس از روی کار آمدن دولت) تمامی مسئولین وزارت علوم را به خود درگیر کرد و نهایتاً هم منجر به استیضاح وزیر علوم شد و حتی پس از روی کار آمدن وزیر جدید هم‌دست از گریبان وزارت علوم برنداشته است. همین مساله بود که سبب شد تا در دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب با اساتید دانشگاه و دانشجویان، ایشان ضمن ابراز نگرانی از کاهش رشد علمی کشور و هشدار در این زمینه، به ماجرای بورسیه هم اشاره کنند و از ظلم بزرگی که به دانشجویان و نخبگان دانشگاهی وارد شد، انتقاد کنند. برای بررسی دقیق‌تر این ماجرا به سراغ دکتر حسن مسلمی نائینی، مدیرکل دفتر بورس وزارت علوم در دولت دهم رفتیم؛ استاد دانشگاهی که در اتاق کوچک خود در دانشکده مکانیک دانشگاه تربیت مدرس پذیرای ما بود و دل‌پری هم از بی‌انصافی نسبت به نخبگان علمی کشور و به‌طورکلی، فضای علم و دانشگاه در دولت یازدهم داشت. دکتر مسلمی نائینی همچنین روایات دقیق و صریحی از وضعیت فعلی دانشجویانی که دعوت وزارت علوم برای عضویت در هیأت علمی دانشگاه‌ها را پذیرفتند برای ما ارائه کرد.

 

در دیداری که رهبر معظم انقلاب با دانشجویان و اساتید داشتند خیلی جدی اعلام نگرانی کردند که رشد علمی کشور کم شده و باید فکری به حال آن شود. دو تا سؤال میخواهم از خدمت شما بپرسم که اولاً اینکه علت این مسأله چه بوده و چه عواملی مؤثر بودند؟ و دوم اینکه یکسری از مستنداتی را که نشان از این کاهش رشد علمی هست، برای ما بیان کنید.

عرض کنم که یکی از دلایل اصلی آن این است که در یک زمینه، زیادهروی کنید. ببینید؛ اگر شما اِشکالی از دولت قبلی میبینید، شما مسئول نیستید که پیگیری کنید. دستگاههای نظارتی در کشور وجود دارند که وظیفه اصلی آنها رسیدگی به همین ایرادات و اشکالات است. متأسفانه مدیران کنونی وزارت علوم زیادهروی کردند در اینکه بیایند و مشکلات دوران قبل را بگیرند و این زیادهروی ضرر خیلی بدی به ایشان زد و باعث شد تا اطمینان دانشگاهیان به آنان سلب شود.

 

اگر اشکالی بوده، سازمان بازرسی حضورداشته و دفتری در وزارتخانه داشته که خودش آن مسأله را پیگیری کند. مگر نمیدانید در زمان اصلاحات درباره بورس چهکارهای عجیبوغریبی کردند! ولی ما یک کلمه هم در دوران مسئولیت خودمان از این حرفها نزدیم؛ بهجای آن کار شبانهروزی کردیم و کاری کردیم که سعی کنیم تا دانشجویان حتی دانشجویان آزاد، با یک علاقه مضاعفی تحصیل کنند. تمام وجودمان را برای این مسأله گذاشتیم. بخصوص موقعی که مشکل ارزی در مملکت پیدا شد و تعداد زیادی از دانشجویان ایرانی در خارج از کشور که حدود ۷۰-۶۰ هزار نفر میشدند، مشکل جدی پیدا کردند. من یادم است که پیرمرد و پیرزنی به وزارتخانه آمدند که من بچهام را با این شرایط فرستادم و فکر کردم که ارز این مقدار است و الان به من میگویند که اصلاً ارز وجود ندارد. من نمیدانم که بروم از کجا تهیه کنم. حتی استاد دانشگاهی بود که میگفت من بهجای اینکه بروم سرکلاس درس بدهم، دنبال ارز بچههایم هستم. پزشک متخصصی هم بود که میگفت من بهجای اینکه بروم و چند تا عمل جراحی مهم در بیمارستان انجام بدهم، صبح تا حالا مجبور شدم که بروم به دنبال ارز بگردم.

 

تازه این مسأله برای دانشجویان غیربورس بود. برای دانشجویان بورس هم خیلی وقت خوبی گذاشتیم؛ یعنی دانشگاهها هر چه نیرو میخواستند، ما به آنها دادیم؛ یعنی بیش از ۶۷۰۰ نفر را بورس کردیم. چند روز پیش رئیس سازمان امور دانشجویان آمار دادند که فقط ۱۰۰ نفر را سال پیش بورس کردند! این در حالی است که ما حدود بیش از ۷۰۰-۸۰۰ نفر از دانشجویان دکترای دانشگاههای کشور را که علاقهمند به عضویت در هیأتعلمی دانشگاه بودند و دانشگاه هم آنها را قبول کرد، بورس کردیم که اقدام درخشانی بود.

 

به نظر شما اصلاً چرا این مباحث مطرح میشود؟ چرا وزارت علوم به دنبال انجام وظایف خود نیست؟

متأسفانه چون اینها دنبال چیزهای دیگری بودند؛ دنبال سیاسیکاری بودند؛ دنبال این بودند که مشکلات دوره قبل را پیش بکشند. خب طبیعی است که این فضا باعث ایجاد رکود علمی میشود. شما باید کار خودت را انجام بدهی و تمام همتات را برای خدمت انجام بدهی. تمام دوران مسئولیت، چهار سال که بیشتر نیست. ما یک هدفی برای خود گذاشتیم و یک برنامهای نوشتیم و بر اساس آن برنامه شروع به حرکت کردیم و باوجود مشکلات و موانع زیاد الحمدلله موفق شدیم. تقریباً فکر میکنم که همه دانشجویان، چه دانشجویان دکترای دانشگاهها و چه آنهایی که آزاد و یا بورس بودند تا حد زیادی از سیستم وزارت علوم در آن زمان رضایت داشتند؛ بخصوص سیستم اداره کل بورس که همیشه واقعاً دانشجویان از آن ناراحت بودند و الحمدالله در زمان مسئولیت بنده فضا عوض شد. طبیعی است خود دانشجو وقتی میبیند که مسئولین برایش احترام و ارزش قائل هستند، سراغ کار علمی میرود و تراز علمی کشور را بالا میبرد.

 

متأسفانه طی این ۲ سال، خیلی از دانشجویان خارج و دانشجویان داخل هم بهنوعی دیگر، همه نگران و ناراحت بودند. ۱۰۰ نفر بورس واقعاً تأسفبار است! اینهمه دانشجوی دکترا داریم و اینقدر دانشگاهها نیاز به نیروی کار دارند. همین الان حدود بیش از چهار و نیم میلیون دانشجو داریم ولی فقط ۷۰-۶۰ هزار نفر عضو هیأتعلمی داریم. حتی در بهترین دانشگاههای ما، استانداردهای آموزشی رعایت نشده است و نسبت استاد به دانشجو که باید یک به ۱۷ باشد، در بهترین دانشگاههای ما یک به ۲۰۰ هم هست! اینها اشکالاتی هست که باعث میشود تا رکود علمی ایجاد شود. وقتی آدم اینقدر مغرور باشد که فکر کند من الان دانشگاه را گلستان میکنم، شرایط از این بهتر نمیشود. متأسفانه الان دانشگاههای ما به جای محل تحصیل و تدریس به محل برگزاری کنسرت و موسیقی و نمایش و اردوهای مختلط و اینها تبدیل شده است.

 

در زمان اصلاحات، دانشگاهها به باشگاه سیاسی احزاب و جناحها تبدیل شده بود. بعضی از کارشناسان معتقدند که الآنهم فضا به همان سمت در حال تغییر است. نظر شما چیست؟

بله؛ متأسفانه چنین چیزی هست و میخواهد که خود را نشان بدهد ولی موقعیت آن نیست. الان استادان بسیار هوشمند و ارزشی در کنار دانشجویان ارزشی و متعهد داریم که نمیگذارند چنین وضعیتی مجدداً پیش بیاید. آن موقع گذشت؛ اصلاً فکر آن را هم نباید کرد که مجدداً به همان شرایط بازگردیم البته. شاید یک هیاهویی راه بیندازند و یک کارهایی بکنند ولی بدانند که همه این مسائل را باید جوابگو باشند.

 

متأسفانه طی این دو سال، رکود علمی داشتهایم و باید تحولی انجام شود تا از این وضعیت خارج شویم. ابتدا باید دانشگاهیان را بخصوص دانشجویان دکترا را یک امیدی بدهید. شما وقتی ۱۰۰ نفر را بورس کنید، یعنی هیچکدام از دانشجویان دکترا را هیأت علمی نمیکنید که این نابودکننده امید دانشجویان است. اینکه دائماً دنبال هیاهو و اشکال گرفتن از دولت قبلی باشیم، فقط دولت جدید را عقب میاندازد و امیدِ دانشجو را ناامید میکند. یکی از وظایف دولت این است که سهمیه زیادی به دانشگاهها بدهد که دانشگاه به جای ۲۰۰۰ هیأت علمی، سالی ۱۰ هزار سهمیه داشته باشد تا بتواند بهترین عضو هیأتعلمی را جذب کند. اگر اینها جذب نشوند قطعاً به خارج میروند و مشکلات متعددی خواهیم داشت.

 

بحث را کمی به سمت مسائل روز ببریم. برخی از اساتید معتقدند که محدود شدن تحقیق و توسعه علمی در توافق اخیری که انجام شده هم میتواند یکی از عوامل مهم برای ناامیدی دانشگاهیان باشد. شما هم این مسأله را مؤثر میدانید؟

قطعاً بیتأثیر نخواهد بود. استکبار نمیخواهد که ما پیشرفت کنیم؛ قطعاً کسی دلش برای ما نسوخته است. میخواند جلوی تعالی علمی ما را بگیرند و اتفاقاً در همین زمینه باید مبارزه کرد. خط مقدم مبارزه ما با دشمن، در حال حاضر علم است که اگر در این خط مقدم شکست بخوریم، قطعاً در بقیه خطوط نیز شکست خواهیم خورد. ما پتانسیل فراوانی برای پیشرفت علمی داریم و نباید اجازه بدهیم این نیروهای فعال و با انگیزه ناامید شوند.

 

تمام هموغم آنها این است که جلوی پیشرفت علم در ایران را بگیرند؛ چون همانگونه که حضرت آقا فرمودند، قدرت ما در پیشرفت علمی ما است و خط مقدم ما در کارهای علمی است. الان دانشگاهها در خط مقدم قرار دارند و دانشجویان هم سربازان خط مقدم هستند. اساتید هم فرماندهان این جبهه هستند. حالا طرف غربی میگوید که شما حق ندارید پیشرفت علمی کنید؛ حق ندارید بالاتر بروید؛ مثلاً بیشتر از ۶/۳ درصد بیشتر نمیتوانید غنیسازی کنید. درحالیکه ما به دنبال تحقیق و پیشرفت علمی برای اهداف صلح دوستانه و اهدافی که دین ما بر آن تأکید دارد، هستیم.

 

ما میخواهیم پیشرفت کنیم. حالا اگر بخواهیم هر چیزی را سازمان ملل بگوید که بفروشید و نفروشید که ما نمیتوانیم پیشرفت کنیم. ما باید بتوانیم و اجازه داشته باشیم هر چیزی را که میخواهیم در زمینههای علمی و تحقیقاتی درست کنیم و بهصورت کاربردی ارائه کنیم. تحقیق زمانی معنا و مفهوم دارد که نهایتاً منجر به یک محصول و نتیجه شود. متأسفانه باید بگویم اگر این محدودیتها اعمال شود، واقعاً یک شکست سنگینی است که به کشور ما و حوزه علمی و دانشگاهی ما تحمیل میشود.

 

نگاه دولت در دو سال گذشته به دانشگاه چه بوده و آیا استفادهای برای پیشبرد اهداف کشور شده است؟

خیر؛ متأسفانه از دانشگاه برای مسائل مختلف و حل مشکلات کشور استفاده نمیشود. فقط میآیند در دانشگاه یک سری شعارهایی میدهند و میروند؛ درصورتیکه بهترین جا برای اینکه بتوانند مشکلات کشور را حل کنند و بر قدرت کشور بیفزایند، دانشگاهها است. اگر واقعاً اهمیت بدهند به علوم دانشگاهی و نتایج تحقیقات علمی، قطعاً کلی کار میشود در زمینههای مختلف انجام داد؛ چرا که دانشگاه هم نیازهای صنعتی مردم و هم نیازهای خدماتی را میدانند و میتوان مشکلات حاد را در اختیار دانشگاهها قرار بدهیم و نسخه رهاییبخش بخواهیم. متأسفانه در این ۲ سال چیزی که من دیدم این است که فقط دنبال مشکلات دوران قبلی هستند و همین مسأله باعث شد که تا مدتی وزیر نداشته باشند و سرپرست باشد که همان هم دائماً جابهجا میشد.

 

مسأله تحریمها میتوانست یک فرصت عالی برای دانشگاه باشد. ما سالیان سال است که در صنعت هواپیما و خودروسازی تحریم هستیم و این میتوانست زمینه را برای رشد کشور فراهم کند اما متأسفانه از آن استفاده نشد تا اینکه امروز مجبور هستیم برای یک خودروساز دست چندم اروپایی، فرش قرمز پهن کنیم. خود دانشگاه نخواست یا دولت شرایط را فراهم نکرد؟

دولت در این زمینه کمکاری میکند. مسئولان باید صنعت و دانشگاه را مجبور کنند تا از هم حمایت کنند و با هم ارتباط داشته باشند؛ یعنی یک سری سیاستهای تشویقی و تنبیهی را همزمان اعمال کند که مثلاً آقای استاد دانشگاه! تو باید با صنعت ارتباط داشته باشی. آقای صنعت! تو باید با دانشگاه ارتباط داشته باشی. اگر این روابط کاری و ارتباطات را داشتیم، خیلی کارها میتوانستیم بکنیم. البته همین الآنهم کارهایی در حال انجام است. در حوزه تخصصی خودم که مکانیک است، واقعاً هیچ کار و ایده جدیدی نبوده که به دانشجو بدهم و انجام ندهد. کارهای خیلی بزرگ را دانشجویان ما دارند انجام میدهند. قطعاً مشکلاتی که الان در حوزه خودرو داریم و مشکلاتی که در صنعت داریم، از طریق همین دانشجویان باهوش و فعال قابلحل شدن است. در جهت فعالیتهای علمی اقدامات بسیار خوبی انجام شده است. مثلاً دستگاههایی که دانشجویان ما در سالهای اخیر ساختهاند، دستگاههایی است که در دنیا شاید جزو دستگاههای اولیه و ناب است که هیچ کشوری نتوانسته به تکنولوژی تولید آن دست پیدا کند. قطعاً دانشگاههای ما با این پتانسیل میتوانستند مشکلات متعددی را حل کنند اما توجهی به آنها نشد.

 

 این مسأله را هم تأکید کنم که همین الآنهم ما همچنان از نظر علمی تحریم هستیم و قطعاً هیچگاه اینها تحریمهایی را  که موجب پیشرفت علمی کشور ما شود  بر نمیدارند. چیزی را که میتوانند با آن به ما و اقتدار ایران ضربه بزنند، قطعاً حذف نمیکنند. یادمان نرود که اینها دشمن هستند. ما باید خیلی سادهاندیش باشیم که فکر کنیم که اینها به ما کمک میکنند. اگر هم احیاناً میخواهند تحریمی را بردارند، میخواهند واردات را زیاد کنند، نه اینکه صادرات بشود و یا کار قوی علمی صورت بگیرد. قطعاً کار قوی علمی را به هر نحوی که شده در مقابل آن ایستادگی میکنند؛ حتی اگر پای کشتن و ترور دانشمندان ما در میان باشد.

قطعاً اگر نتوانیم برداشت و برخورد هوشمندانهای با مسأله توافق و تبعات بعدی آن داشته باشیم، کشور فلج خواهد شد. واردات زیاد میشود اما دردی از مشکلات کشور درمان نمیشود و صنعت ما همچنان مشکلات جدی خواهد داشت. اینهایی که حتی از دادن تجهیزات ساده به دانشجویان ما هم امتناع میکنند، واقعاً انتظار دارید با رفع تحریمها به دنبال کمک به رشد و توسعه علم در ایران باشند؟! امکان ندارد. فقط واردات را زیاد میکنند که همین مسأله سبب میشود تا صنعت از کار اصلی خود باز بماند. برای همین است که تأکید میکنم دانشگاهها باید کمک دولت باشند. دانشگاهها نباید اجازه بدهند که اتوبان یکطرفه واردات کالا مردم ایران را غرق کند.

مثلاً درباره رآکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک میگویند که با مشارکت شرکتهای بزرگ علمی میآییم و فناوری جدید وارد میکنیم. شما میگویید که امکانپذیر نیست؟

امکان ندارد؛ هیچ فناوری جدیدی را وارد کشور نمیکند. خیال شما راحت باشد که هیچ خبری نیست. اینها میآیند بفهمند که ما چقدر قوی هستیم و چقدر پیشرفت کردیم. میآیند که پیشرفتهای ما را نابود کنند؛ مثل پر کردن رآکتور اراک با بتن! واقعاً ناراحتکننده است. همین الان خیلی از دانشجویان جوان را میبینم که از صنعت هستهای بیرون آمدهاند. دانشجویان فوقلیسانس و دکترای ما که در مجتمع UCF اصفهان کار میکردند، الان یا اخراج شدند یا خودشان بیرون آمدهاند. همین چند روز پیش، در نماز جمعه یکی از اینها را دیدم و گفتم: کجایی؟ خیلی مدت بود که از او خبر نداشتم. از فارغالتحصیلان خیلی قوی بود که کارهای خیلی خوبی در این مراکز هستهای انجام میداد. متأسفانه جواب داد که از صنعت هستهای و برنامه علمی آن بیرون آمدم و الان بیکار هستم.

 

خب این مسأله خیلی تأسفبار است و باعث دلسردی بچههای فوقالعاده قوی ما میشود. اینها خیلی زحمت کشیدند. واقعاً شبانهروزی کار میکردند و حتی در برخی از شبها که فشار تحقیقات زیاد بود در همان آزمایشگاه میخوابیدند. من شاهد بودم که چند تا از بچهها با حقوق بسیار مختصر و کارمندی بهصورت شبانهروزی آنجا کار میکردند که متأسفانه چند وقت پیش به آنها گفتند زمان قرارداد شما به پایان رسیده و خداحافظ! واقعاً ۱۰ سال دیگر شما میتوانید باز هم این بچهها را به صنعت هستهای برگردانید؟ با چه هزینهای؟ دیگر کسی حاضر میشود این برخوردهای توهینآمیز را فراموش کند؟ دکتر مجید شهریاری یک نفر بود؛ دیگر شهریاری نداریم. چطور دوباره میخواهیم یک شهریاری جدید تربیت کنیم و به صنعت هستهای تقدیم کنیم؟

 

برویم سر بحث معروف بورسیهها که به شما هم خیلی در این زمینه مراجعه شد. رهبر معظم انقلاب تأکید ویژهای روی این قضیه داشتند و فرمودند که این قضیه ظلم بزرگی به دانشگاه بود و تأثیر منفی داشت و اصلاً با آن شکلی که بیان شد، نبود. توضیح مختصری بدهید که اصلاً ماجرا چه بود؟ چرا دولت به دنبال آن رفت؟

ببینید؛ ما از ابتدایی که آمدیم و در وزارت علوم مسئولیت گرفتیم، دو مسأله و نقص را دیدیم. همانطور که گفتم، ما عضو هیأتعلمی دانشگاه بسیار کم داریم. ما باید تا میتوانیم اعضای هیأتعلمی را که یکی از نیروهای فکری اصلی ما هستند، افزایش بدهیم و تا میتوانیم باید روی این مسأله سرمایهگذاری کنیم. ما دیدیم که افراد متخصص و متعهدی را داریم که میتوانند مشکلات جدی ما در این زمینه را رفع کنند. حتماً یک زمان بگذارید و به سراغ دانشجویانی که بورسیه شدند بروید و با آنها مصاحبه کنید. الحمدلله دانشجویان ما و بویژه آنهایی که بورس شدند تا درنهایت عضو هیأت علمی شوند، منشأ اثرات بسیار خوب و مفیدی برای کشور شدند. ارتباط این دانشجویان با بخش صنعت بشدت خوب است و در مواردی که شخص من با آنها در ارتباط بودم، واقعاً از فعالیت شاداب آنها لذت میبرم. حتی بعضی از آنها مدیریت گرفتند و چه قدر به همین دولت – که خیلی سر ماجرای بورس اذیت کرد - کمک میکنند؛ کمکهای خیلی شایان در خود وزارت علوم کردند و در دانشگاه مسئولیت گرفتند و بسیار هم خوب و عالی کار میکنند. من از یکی از مسئولان وزارتخانه درباره یکی از دانشجویان بورس که مشغول فعالیت در آنجاست پرسیدم که به من گفت ایشان خیلی خوب فعالیت دارد و الحمدلله از زمانی که آمده بهصورت شبانهروزی کار میکند. بعضی از آنها از جانبازهای ۷۰ درصد بودند. از جانبازها و ایثارگرانی بودند که واقعاً خود را در دورههایی که شرایط بهصورت تنگنا بود نشان دادند. ما جانباز ۷۰ درصد داشتیم که سه سال و نیم دکترای خود را از انگلیس در یک رشته علوم انسانی گرفت.

 

ما بشدت به عضو هیأت علمی نیاز داریم. اعضای هیأتعلمی دارند مسن میشوند و وقتی سنها بالا میرود، یعنی خلاقیت و انگیزه بشدت افت میکند. باید سریعاً اعضای هیأتعلمی جوان را استخدام کرد. بهعنوانمثال، ما در همین گروه خودمان (مکانیک دانشگاه تربیت مدرس) ۱۵ سال بود که کسی را استخدام نکرده بودیم! خب این خیلی بد است. ولی بهیکباره در این ۴-۳ سال دولت نهم و دهم، ۵ نفر استخدام شدند. واقعاً هم آدم کیف میکند که جوانانی با سن ۲۹ و ۳۰ و ۳۲ سال را میبیند که آمدند و حسابی گل کاشتند. من در جلسات گروه که از سخنان و رفتار آنها حسابی لذت میبرم که افرادی با چنین پتانسیلی هستند و به ما هم انرژی میدهند.

 

خب؛ این مسائل مطرح بود و نیاز بود که کشور در این زمینه اعضای هیأتعلمی واقعاً ورود جدی داشته باشد. ما هم اقدام کردیم و البته در حین راه هم به مشکلات زیادی مانند مسأله ارز و نوسانات آن برخوردیم که مجبور شدیم تعدادی از بورسیهها را تبدیل به داخل کنیم؛ بدون اینکه مشکلی برای دانشجویان داخلی ایجاد شود؛ یعنی ما به دانشگاهها میگفتیم که اگر ظرفیت دارید از این دانشجویان بپذیرید؛ بدون اینکه محدودیتی داشته باشند.

 

کاش این دوستان به جای اینکه بروند و بگردند که ببینند مثلاً تعدادی از آنها معدل لیسانس کمی دارند، وضعیت کنونی آنها را بررسی کنند و بگویند که تو بیسواد هستی و شایستگی وضعیت فعلی را نداری! ما دانشجویی داشتیم که فرزند شهید بود و الان یکی از اعضای هیأتعلمی دانشگاهها است و واقعاً بهقدری فعال و باسواد و با علم بالا هست که همه از او الگو میگیرند. یا مثلاً شاگرد اول ما در همین گروه مکانیک دانشگاه تربیت مدرس، از دانشجویان بورس تبدیل به داخل است؛ کسی که میتوانسته با سهمیه استعدادهای درخشان و بدون بورس وارد دوره دکتری شود اما به ما اعتماد کرد و دعوت ما را پذیرفت. افرادی را من میتوانم به شما نشان بدهم که اینها شاگرد اول دوره و گروههای خود هستند و با معدل بالای ۱۷ و ۱۸ در حال تحصیل بودند. اینها عالی کار میکنند و استادان هم از آنها راضی هستند. همان موقع هم که تأیید کردند تا وارد دوره دکتری شوند، از آنها راضی بودند. کاش به جای اینهمه هیاهو و جنجال بیهوده میآمدند و وضعیت الان دانشجویان بورسیه را بررسی میکردند. عقلانیتر از این بود که کار قبلیها را بررسی کنند که مثلاً فلان دانشجو ۸ سال پیش معدلش پایین بوده! خب این دانشجو الان دوره ارشد و دکتری را با معدل بالای ۱۸ در حال تحصیل است. اگر این کار را میکردند و هر کس که درس نمیخواند را بیرون میکردند، ما خودمان هم از آن دفاع و حمایت میکردیم؛ اما اینها چه کار کردند؟ آمدند یک کار فوقالعاده زشت و غیراخلاقی انجام دادند و سم مهلکی را بین جوانان دانشجو و کلاً فضای دانشگاهی کشور منتشر کردند. ۳۷۰۰ جوان فعال و باانگیزه را در خارج و داخل کشور که به نحو احسن در حال تحصیل بودند، ناگهان درگیر یک مسأله جنجالی و بیهوده کردند که نهایتاً هم هیچ سودی نداشت. حتی اگر واقعاً قصد داشتند تا جلوی یک فساد را بگیرند، باید اطلاعات را در اختیار نهادهای نظارتی قرار میدادند؛ نه اینکه با بداخلاقی و هتاکی، اسامی این دانشجویان را در مطبوعات و روزنامهها منتشر کنند.

 

خدا رهبری را حفظ کنند که اینقدر دقیق و مؤثر برخورد میکنند. ایشان ناگهانی به این مسأله واکنش نشان ندادند؛ بلکه ۱۳ ماه بعد یعنی پس از یک بررسی دقیق و طولانی و کارشناسی، صراحتاً موضع گرفتند و از این مسأله انتقاد کردند. اینگونه نبود که بگوییم آقا بدون اطلاعات آمدند؛ بلکه یک سال ایشان تحمل کردند؛ یک سال تمام فشارهایی را که به ایشان آمد تحمل کردند. به هر حال جوانانی که فرزند شهید بودند به بنیاد شهید اعتراض میکردند و مسئولان بنیاد هم به بقیه نهادها منتقل میکردند. حالا بعد از گذشت یک سال و بررسی دقیق، رهبری اعلام میکنند که ظلم بزرگی به دانشگاه شد و باید جبران شود و از این دانشجویان عزیز عذرخواهی شود. البته اگر هم در این دنیا عذرخواهی نکنند، قطعاً باید در آخرت پاسخگوی اعمال خود باشند.

 

خیلی واضح است. خود من که مدیرکل بورس وزارت علوم بودم و استاد دانشگاه هستم، قطعاً دوست ندارم که یک انسان بیسواد بیاید سر کلاس دکترای من بنشیند؛ قطعاً من هم دوست دارم که دانشجویانم جزو افراد برتر و با سطح علمی بالا باشند. متأسفانه همین بحث ساده را هم به دلیل غرور و تکبر ندیدند و با آبروی بسیاری از دانشجویان فعال و خوب این مملکت بازی کردند. ما انتظار داریم آقایانی که باعث این فشار بیدلیل شدند، سریعاً این رویه را تغییر دهند و مشکلات بچهها را حل کنند. پیشنهاد من مشخص است: هر کسی را که بیسواد است، از دانشگاه بیرون کنید. اصلاً نگذارید که تحصیل خود را ادامه بدهد ولی کسی را که توانسته تمام این مراحل را در دانشگاههای خوب و با معدلی بالا بگذراند، اذیت نکنید. واقعاً این مسأله یک خیانت بزرگ است. من بسیاری از این دانشجویان را میشناسم؛ واقعاً نخبگی از سر و روی آنان میبارد؛ هم نخبه علمی هستند و هم نخبه اجرایی. کارهایی در صنعت انجام دادهاند که کشور را متحول کرده است.

 

البته هنوز هم روند فشار به دانشجویان بورس از طرف وزارت علوم ادامه دارد. به بعضیها گفتهاند که باید چند ده میلیون تومان پرداخت کنید تا اجازه ادامه تحصیل به شما بدهیم.

بله؛ من شنیدهام و دیدهام که متأسفانه روی همان کار غلط خود باز هم اقدامات غلط انجام میدهند. به شما گفتم و باز هم تأکید میکنم که بالاخره این افراد یک زمانی از این جمعیت نخبه و درسخوان شرمنده خواهند شد؛ یک زمانی خود آنها توبه میکنند. کاش نگذارند که دیر بشود؛ کاش به دنبال عاقبت به خیری خودشان در این دنیا و آخرت باشند. دوره مسئولیت شما خیلی کوتاه است؛ بگذارید خاطره خوشی از آن در ذهن مردم باقی بماند.

 

الآنهم که شخص رهبری وارد قضیه شدهاند. اینکه این اقدام یک کار غلط بود را که من و وزیر قبلی و فلان آدم سیاسی و جناحی نگفته است؛ این را رهبری گفتند؛ آنهم بعد از ۱۳ ماه و ۹ روز کار، تحمل، صبر، جمعآوری اسناد و اطلاعات دقیق. الان باید فشار شدیدی را که روی دانشجویان است بردارند. من با تعداد زیادی از اینها ارتباط دارم. میدانم چه فشار سنگینی به آنها میآورند که خدا را خوش نمیآید. یکی از آنها میگوید که من دیگر پولی برای زندگی ندارم. یکی دیگر از آنها هم میگفت که من حتی پول ندارم تا کرایه رفتوآمد به دانشگاه را بدهم؛ آنهم دانشجوی نخبهای که معدل بالای ۱۸ کارشناسی ارشد دارد. به هر چیزی که اعتقاد دارید، این انصاف نیست.

منبع: مجله رمز عبور

  • سرباز گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی